subhedral
زیرهیدرال، شکلی از بلور است که کاملاً منظم نیست و به شکل طبیعی رشد نکرده است.
subhemispheric
زیرنیمکره، نشانهای از مناطق جغرافیایی است که در زیر نیمکرهای خاص واقع شده است.
subhemispherical
زیر نیمکره، به شکل و ساختار چیزی که شبیه به نیمکره زیرین است، اشاره دارد.
subhemispherically
به نحوی که به شکل زیر نیمکره باشد، به طور خاص در طراحی و ساختار مورد استفاده قرار میگیرد.
subhepatic
زیر کبد، به وضعیتی یا ساختاری اشاره دارد که در زیر کبد واقع شده است.
subherd
زیر گله، به گروهی از حیوانات اشاره دارد که بخشی از یک گله بزرگتر هستند.
subhero
زیر قهرمان، به شخصیت یا فردی اشاره دارد که در داستان به کمک قهرمان اصلی میآید، اما به اندازه او مورد توجه نیست.
subheroes
زیر قهرمانان، به تعدادی از شخصیتها اشاره دارد که به قهرمانان اصلی کمک میکنند و عموماً در پسزمینه قرار دارند.
subhexagonal
زیرشکستی به شکل یا ساختاری اطلاق میشود که شش ضلع شبیه به شش ضلعی دارد، معمولاً در بلورها یا اشکال هندسی.
subhyalin
زیرهیالین به خاصیتی اطلاق میشود که در آن مواد تقریباً شفاف و براق هستند، مشابه به شفافیت شیشه.
subhyaline
زیرهیالین اشاره به خواصی دارد که در آن مواد دارای شفافیت کم و در عین حال براق هستند.
subhyaloid
زیرهیالوید به نوعی ویژگی یا سطح اطلاق میشود که به زیر لایههای شفاف و براق اشاره دارد.
subhymenial
زیرهیمنی به لایهای اطلاق میشود که در زیر غشاء یا ساختار محافظتی قرار دارد.
subhymenium
زیراهیمنی به لایهای اطلاق میشود که در زیر غشاء یا ساختار محافظتی در سلولها وجود دارد.
subhyoid
زیر هیوئید، ناحیه یا ساختارهای آناتومیکی که در زیر استخوان هیوئید قرار دارند.
subhyoidean
زیر هیوئیدی، مربوط به ساختارها یاماهیتهایی که به ناحیه زیر استخوان هیوئید مربوط میشوند.
subhypotheses
زیر فرضیهها، فرضیات فرعی که به تحقیق و تحلیل بیشتر یک موضوع اصلی کمک میکنند.
subhypothesis
زیر فرضیه، فرضیهای که تابعی از یک فرضیه بزرگتر است و به بررسی آن کمک میکند.
subhirsuness
زیرپرپشت بودن، اشاره به خاصیت یا وضعیتی که نشاندهنده وجود موهای نرم و کمپشت است.
subhirsute
زیرپرپشت، به جهتی که موجودات یا گیاهان دارای موهای نرم و کمتراشیده هستند اشاره دارد.
subhirsuteness
زبر بودن، حالتی از زبری و حس خشن بر روی سطحی که میتواند به واسطه یستهای طبیعی یا مصنوعی ایجاد شود.
subhysteria
حالت هیستری کم، به معنای ایجاد احساس هیجان پایین یا رفتار غیرطبیعی در شرایط خاص.
subhooked
وابسته کم، حالتی که در آن فرد نسبت به چیزی علاقه نشان میدهد و کمی جذب آن میشود.
subhorizontal
افقی کم، در مورد سطوح یا خطوطی که به صورت کم عمق در افق قرار دارند.
subhorizontally
به صورت افقی کم، به معنای قرار گیری در حالت تقریباً افقی نسبت به سطح زمین.
subhornblendic
سابهورنبلندیک، به نوعی سنگ اشاره دارد که ترکیبات خاصی از مواد معدنی را داراست.
subhouse
زیرخانواده، به واحدی در ساختمان یا محلی اشاره دارد که به عنوان بخش کوچکتری از یک مجموعه بزرگتر عمل میکند.
subhumanly
غیرانسانی، به شرایطی اشاره دارد که شایسته انسانها نیست و به حرمت انسانی آسیب میزند.
subhumeral
زیرهومرال، به منطقهای در بدن اشاره دارد که زیر استخوان بازو قرار دارد.
subhumid
زیرمرطوب، به اقلیمی اشاره دارد که رطوبت و بارش کمتری نسبت به مناطق مرطوب دارد.
subicle
زیرگذر، به محلی کوچک یا اتاقی که زیر بنای اصلی قرار دارد، اشاره دارد.
subicteric
سبیکترک به وضعیتی اطلاق میشود که رنگ زرد لگد زده خاموشی طوری است که ممکن است نشاندهنده زردی خفیف باشد.
subicterical
سبیکترک به ویژگیها یا علامتهایی اطلاق میشود که به زردی خفیف اشاره دارند.
subicular
سبیکولار به بخشی از مغز اشاره دارد که در یادگیری و همچنین پردازش اطلاعات فضایی نقش دارد.
subiculum
سبیکولوم بخشی از مغز است که از نظر آناتومیکی بین هیپوکامپ و قشر انتورینال واقع شده و در عملکردهای شناختی مستعد است.
subidar
سوبیدار به معنای واگذاری یا انتقال مسئولیت یک کار به شخص دیگر است.
subidea
زیراند به تفکر یا مفهومی اشاره دارد که به یک ایده اصلی وابسته یا مکمل است.
subideal
زیر ایده ال، به معنای پایینتر از یک معیار یا ایده مناسب در شرایط خاص.
subideas
ایدههای فرعی که به موضوع اصلی کمک یا توضیح میدهند.