subpost
پست یا موقعیتی که در مقایسه با پست اصلی کوچکتر یا فرعی‌تر است.
subpostmastership
موقعیتی در راستای مدیریت پست فرعی، که مسئولیت‌های خاصی را به عهده دارد.
subpostscript
زیرنوشته، یادداشت اضافی که بعد از اصلی نوشته یا امضا می‌شود.
subpotency
مقدار کم اثر یا توانایی چیزی، به ویژه در زمینه پزشکی.
subpotencies
مقدار کم اثر یا توانایی‌های مختلف یک دارو یا ماده، به‌ویژه در مورد بیماری‌ها.
subpotent
دارویی که کمتر از مقدار استاندارد موثر است.
subpreceptor
زیرمعلم، فردی که در کنار یک معلم اصلی مسئولیت‌های آموزشی را انجام می‌دهد.
subpreceptoral
موضوعات و وظایف مرتبط با یک زیرمعلم.
subpreceptorate
زیر سرپرستی، دوره‌ای در سیستم آموزشی که در آن شخص با سرپرست یا مربی کار می‌کند و به یادگیری مهارت‌ها و دانش‌های جدید می‌پردازد.
subpreceptorial
زیر سرپرستی، توصیفی برای نقش یا وظیفه‌ای که در آن فرد به عنوان سرپرست یا مشاور در فرآیند آموزشی فعالیت می‌کند.
subpredicate
زیر گزاره، قسمتی از جمله که به گزاره اصلی وابسته است و درک بهتری از آن ارائه می‌کند.
subpredication
زیر پیش‌بینی، فرآیندی در زبان‌شناسی که در آن چندین سطح پیش‌بینی در یک جمله پیش می‌آید.
subpredicative
زیر پیش‌گویی، نوعی ساختار زبانی که در آن پیشگویی به شکل جدایی ناپذیر بر روی فاعل قرار می‌گیرد.
subprefect
زیر فرماندار، مقام و مسئول در ساختار مدیریتی که وظایف خاصی را در اجرای سیاست‌ها و برنامه‌ها به عهده دارد.
subprefectorial
زیرپره‌فتوری، مربوط به زیرپره‌فتار یا مقام زیرپره‌فتار است که به جنبه‌های اداری و حکومتی اشاره دارد.
subprefecture
زیرپره‌فتاری، تقسیمات اداری است که زیر نظر یک پره‌فتار فعالیت می‌کند.
subprehensile
زیرپره‌گرفتی، به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که می‌توانند اشیاء را بگیرند یا نگه‌دارند.
subprehensility
زیرپره‌گرفتی، توانایی و ویژگی‌های مربوط به گرفتن و نگهداری اشیاء.
subpreputial
زیرپره‌پوتی، مربوط به منطقه‌ای است که در اطراف پره‌پوت وجود دارد.
subpress
زیرفشار گذاشتن، به معنای کم کردن یا کاهش شدت چیزی است.
subprimary
زیر ابتدایی، به مرحله‌ای از آموزش اشاره دارد که قبل از آغاز تحصیلات رسمی ابتدایی برای کودکان بسیار کوچک تعریف می‌شود.
subprincipal
معاون مدیر، به فردی در مدارس اشاره دارد که کمک‌های مدیریتی به مدیر اصلی ارائه می‌دهد.
subprincipals
معاونان، به گروهی از افرادی اشاره دارد که به مدیران مدارس برای مدیریت بهتر کمک می‌کنند.
subprior
معاون رئیس صومعه، به فردی در صومعه‌ها اشاره دارد که به رئیس صومعه در وظایف مدیریتی کمک می‌کند.
subprioress
معاون رئیس خانقاه، به فردی زنانه در خانقاه‌ها اشاره دارد که به رئیس در انجام وظایف مدیریتی کمک می‌کند.
subpriorship
معاونت رئیس خانقاه، به وضعیت یا نقش مدیریتی که توسط یک معاون در خانقاه انجام می‌شود اشاره دارد.
subproblem
زیرمسئله به بخشی از یک مسئله بزرگتر اطلاق می‌شود که می‌تواند به‌صورت مستقل حل شود.
subproblems
زیرمسائل به جنبه‌های مختلف و جزئی‌تر از یک مشکل کلی اشاره دارد که به‌طور مستقل قابل بررسی و حل است.
subprocess
زیرپروسه به مرحله‌ای از یک فرآیند کلی اطلاق می‌شود که خود به تنهایی نیز می‌تواند به‌طور مستقل اجرا شود.
subprocesses
زیرپروسه‌ها به مجموعه‌ای از مراحل فرعی یک فرآیند کلی اطلاق می‌شود که می‌توانند به بهبود عملکرد و کارایی کمک کنند.
subproctor
زیرناظر به شخصی اطلاق می‌شود که در یک شرایط آزمونی یا نظارتی مسئولیت‌های جزئی‌تری نسبت به ناظر اصلی دارد.
subproctorial
زیرنظارتی به فعالیت‌ها و مسئولیت‌هایی اطلاق می‌شود که توسط یک زیرناظر در یک محیط آزمونی انجام می‌شود.
subproctorship
سمت یا مقام زیر پروکتور که به فردی در یک نهاد آموزشی داده می‌شود تا در امور مدیریتی کمک کند.
subproduct
محصولی که به عنوان مکمل یا قسمت فرعی از یک محصول اصلی تولید می‌شود.
subprofessional
نقش یا شغلی که در آن فرد در سطحی پایین‌تر از یک حرفه کامل کار می‌کند.
subprofessionally
به صورت زیرحرفه‌ای، یعنی به شکل غیررسمی و در سطحی پایین‌تر از یک حرفه کامل فعالیت کردن.
subprofessor
استاد یا معلمی که در مقام یا سطحی پایین‌تر از یک پرفسور کامل کار می‌کند.
subprofessorate
مقام یا سمت زیرپرفسور که به فردی در نظام آموزشی داده می‌شود.
subprofessoriate
زیرپروفسوری، گروهی از کارکنان دانشگاهی که معمولاً در رده‌های پایین‌تر از استادان دانشگاه قرار دارند.
subprofessorship
زیرپروفسوری، عنوان شغلی برای اعضای هیئت علمی با مسئولیت‌های تدریس و تحقیق که در رده‌ای پایین‌تر از استادان قرار دارند.