surahee
شخصی که داستان‌ها و افسانه‌ها را با مهارت روایت می‌کند.
suralimentation
فرآیند اضافه کردن یا گنجاندن عناصر جدید به یک سیستم یا طراحی.
suranal
تحلیل یا معاینه‌ای که به بررسی جوانب خاصی می‌پردازد.
surance
پوشش یا تضمینی که در برابر خسارات یا خطرات ارائه می‌شود.
surangular
مربوط به یک ناحیه خاص در آناتومی یا فیزیولوژی.
surat
سورات، شهری در ایالت گجرات هند، معروف به صنایع نساجی و مواد غذایی است.
surbase
ساب‌بیس، لایه‌ای از مواد است که در زیر یک ساختار قرار می‌گیرد تا ثبات آن را افزایش دهد.
surbased
ساب‌بیس شده، به معنای بهره‌برداری از لایه‌ای است که زیر ساختار قرار دارد تا حمایت بیشتری فراهم کند.
surbasement
سوربیسمنت به معنای یک ساختار زیرین است که برای حمایت اضافی طراحی شده است.
surbases
ساب‌بیس‌ها، لایه‌های حمایتی زیر یک ساختار هستند که می‌توانند در انواع پروژه‌ها به کار روند.
surbate
ساب‌بیس کردن به معنای آماده‌سازی سطحی برای افزایش چسبندگی یا کارایی در فرآیندهای بعدی است.
surbater
سورباتر، ابزاری برای صاف کردن یا پردازش سطوح است.
surbed
غرق شدن در فکر یا فعالیت خاص.
surbedded
قرار دادن چیزی درون یا بخشی از یک ساختار.
surbedding
فرایند قرار دادن یا گنجاندن چیزی در لایه‌های دیگر.
surcharger
دستگاهی برای شارژ سریع باتری‌ها.
surchargers
دستگاه‌هایی که عملکردی مشابه شارژر دارند و برای شارژ سریع باتری‌ها استفاده می‌شوند.
surcingled
سیرنگ، نوار یا تسمه‌ای است که دور شکم اسب بسته می‌شود تا سوارکار را در زین محکم نگه دارد.
surcingling
عمل بستن سیرنگ به دور شکم اسب است.
surcle
سقف یا ناحیه دایره‌ای که در معماری استفاده می‌شود.
surcloy
عمل بستن یا محکم کردن یک چیز به وسیله‌ی نوار یا سیم.
surcrue
عمل جمع‌آوری یا بستن یک نوع برداشت در کشاورزی.
surculi
جوانه‌ها یا رشدهای جدید گیاهان که از ریشه‌ها یا گیاهان بالغ تشکیل می‌شوند.
surculigerous
سورکولگیرس به ویژگی گیاهانی اشاره دارد که در آنها جوانه‌ها یا سرشاخه‌ها به وفور تولید می‌شوند.
surculose
سورکولوز به ویژگی‌هایی اشاره دارد که شامل وجود سرشاخه‌ها یا جوانه‌های اضافی است.
surculous
سورکولوس به وصف موجودات یا گیاهانی اطلاق می‌شود که ویژگی سرشاخه‌دار دارند.
surculus
سورکولوس به یک سرشاخه یا ساقه کوچک که ممکن است به گیاه دیگر تبدیل شود، اشاره دارد.
surdation
سوردیشن به فرایند تبدیل عددی به حجم غیر منطقی و نامعین اشاره دارد.
surdeline
سوردلین به موادی اطلاق می‌شود که ویژگی‌های خاصی را داشته و در شیمی اهمیت دارند.
surdent
سوردنت، اصطلاحی است در حقوق که به فردی که ناشنوا است اشاره دارد.
surdimutism
سوردیموتیسم، اختلالی است که ناشی از عدم شنوایی و گفتار است.
surdity
سوردیت، وضعیت یا حالتی است که در آن یک چیز بی‌معنا و غیرقابل درک باشد.
surdomute
سوردیوت به افرادی اطلاق می‌شود که هم ناشنوا هستند و هم نمی‌توانند صحبت کنند.
surebutted
مطمئن بودن به معنای داشتن قناعت کامل و عدم تردید است.
sured
احساس اطمینان به معنای داشتن اطمینان و آرامش خاطر است.
surefootedly
به معنای راه رفتن یا عمل کردن با اطمینان و درستی در موقعیت‌های دشوار.
surefootedness
حالت یا ویژگی بودن اطمینان و ثبات در حرکت، مخصوصاً در زمین‌های ناهموار.
surement
حالت یا ویژگی اطمینان و یقین در بیان یک موضوع یا وعده.
sureness
حالت یا ویژگی اطمینان و یقین در بیان یا اقدام.
surenesses
شکل جمع اطمینان‌ها، که به وجود اطمینان‌های مختلف در یک موقعیت اشاره دارد.