sweetiewife
نوعی همسر که با عشق و احساسات عمیق به او احترام گذاشته می‌شود.
sweetish
به معنای کمی شیرین بودن و نه به طرز شدید.
sweetishly
به صورتی مهربان و شیرین یا با لطافت.
sweetishness
مقدار شیرینی که نه زیاد و نه کم است.
sweetkins
عروسک‌های کوچک و دوست‌داشتنی که معمولاً برای نوازش و بازی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
sweetleaf
گیاهی که برگ‌هایش دارای طعمی شیرین است و معمولاً در آشپزی و دمنوش‌ها استفاده می‌شود.
sweetless
بدون طعم شیرین، معمولاً به غذا یا شیرینی‌هایی اطلاق می‌شود که شکر یا مواد قنددار ندارند.
sweetlike
دارای طعم یا ویژگی‌های مشابه با شیرینی، بدون اینکه واقعاً شیرین باشد.
sweetling
لقبی برای کودک یا شخصی که رفتار یا ویژگی‌های شیرینی دارد.
sweetmaker
شخصی که در ساخت شیرینی یا غذاهای خوشمزه تخصص دارد.
sweetman
مردی که شیرینی یا خوراکی‌های شیرین به دیگران می‌دهد، معمولاً در زمینه‌های مرتبط با کودکان.
sweetmouthed
شخصی که به طرز شیرینی صحبت می‌کند، معمولاً برای جلب توجه یا ایجاد حس محبت.
sweetroot
ریشه‌ای از گیاه که طعم شیرینی دارد و در آشپزی و درمان‌های طبیعی استفاده می‌شود.
sweetshop
فروشگاهی که در آن انواع شیرینی، آبنبات و شکلات به فروش می‌رسد.
sweetsome
شیرین و لذت‌بخش، معمولاً در مورد غذا یا تجربیات خوشایند به کار می‌رود.
sweetwater
آب شیرین و خوشمزه که معمولاً از چشمه‌ها یا منابع طبیعی به دست می‌آید.
sweetweed
گلنار، گیاهی که به طور معمول دارای خواص دارویی است و در طب سنتی استفاده می‌شود.
sweetwood
گلابی درختی، درختی که پوست آن عطر خوبی دارد و به طور سنتی برای ساخت بخور استفاده می‌شود.
sweetwort
گلنار، گیاهی که معمولاً برای طعم‌دهی در غذاها و داروها استفاده می‌شود.
swego
سویگو، یک نوشیدنی سنتی که معمولاً در مراسم و جشن‌ها سرو می‌شود.
swelchie
سوئلچی، داستانی عامیانه که عموماً شامل عناصر عجیب و غریب یا افسانه‌ها است.
swellage
تورم، افزایش حجم بدن به دلیل حفظ آب یا التهاب.
swelldom
سوئلدم به معنای زندگی در شرایط لوکس و مجلل است.
swelldoodle
سوئل‌دودل به معنای طرح‌های غیررسمی و دلپذیر است که معمولاً در حین تفکر یا گفت‌وگو کشیده می‌شوند.
sweller
شاهین به معنای فردی که به ترفندها و شیوه‌های سرگرم‌کننده شناخته می‌شود.
swellest
بهترین و جذاب‌ترین، به ویژه در مقایسه با دیگران.
swellfish
ماهی سوئل به نوعی ماهی که قابلیت بزرگ شدن و تغییر شکل دارد، اشاره دارد.
swellfishes
ماهی‌های سوئل به گروهی از ماهی‌های شناخته شده اشاره دارد که قابلیت بزرگ شدن دارند.
swellhead
سخن یا عمل فردی که خود را از دیگران برتر می‌بیند و در نتیجه در نظر دیگران بدنام می‌شود.
swellheaded
حالت یا ویژگی فردی که خود را بیش از حد مهم و برتر از دیگران می‌داند.
swellheadedness
حالت یا کیفیت خود بزرگ بینی و خودخواهی.
swellheads
افرادی که خود را بسیار مهم می‌پندارند و معمولاً در جمع‌های اجتماعی باعث ایجاد تنش می‌شوند.
swelly
حالت یا جوی که پر از شادی و انرژی مثبت است.
swellish
حالت یا صفتی که حاکی از خودبزرگ‌بینی ملایم باشد.
swellishness
حالت متورم، به معنای کیفیت یا ویژگی چیزهای بزرگ و چشمگیر.
swellmobsman
مردی که در دزدی خُنی و شرارت مهارت دارد.
swellness
کیفیت بزرگ و شگفت‌انگیز، به ویژه در مورد چیزهای خوشمزه یا جذاب.
swelltoad
به معنای فردی که بدون زحمت در زندگی خود غرق شده است.
swelp
به معنای تحمل کردن یا بالا بردن چیزی به‌خصوص.
swelt
به معنای ذوب شدن یا ناپدید شدن به دلیل گرما.