taboured
عمل نواختن تبور یا طبل در یک زمینه موسیقایی.
tabourer
نوازنده‌ای که به نواختن تبور می‌پردازد.
tabourers
جمعی از نوازندگان تبور یا طبل.
tabourin
نوعی طبل کوچک یا ساز ضربی در موسیقی محلی.
tabourine
طبلکی یک ساز پر سر و صدا است که به طور معمول با دست یا در دست مانند یک دوشیزه نواخته می‌شود.
tabouring
فعالیت نواختن طبلکی که معمولاً در جشن‌ها یا مراسم‌های موسیقیایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
tabours
جمع طبلکی، سازهایی که به صورت گروهی نواخته می‌شوند و معمولا در موسیقی محلی دیده می‌شوند.
tabret
نوعی ساز مشابه طبلکی که با زدن و یا تکان دادن نواخته می‌شود.
tabriz
تبریز یکی از شهرهای بزرگ و معروف ایران است که تاریخ و فرهنگ غنی دارد.
tabstop
محلی در نرم‌افزارهای ویرایش متنی که برای تنظیم فاصله‌های افقی استفاده می‌شود.
tabstops
توقف‌های تب، نقاط خاصی در خط هستند که متن می‌تواند به آنها هم‌راستا شود، معمولاً برای نظم بخشیدن به اسناد متنی استفاده می‌شود.
tabula
تبولا، معمولاً به عنوان یک لیست یا جدول از مقاطع یا سرخط‌های مهم استفاده می‌شود.
tabulable
قابل جدول‌بندی، به معنای توانایی سازماندهی اطلاعات به صورت جدول که تحلیل و مقایسه را آسان‌تر می‌کند.
tabulae
تبولای، جمع کلمه تبولا که به گروهی از لیست‌ها یا جداول اشاره دارد.
tabulare
جدول‌بندی کردن، به معنای سازماندهی اطلاعات به صورت جدول یا فرم منظم.
tabulary
جدول‌بندی، به معنای راه‌های مختلفی که اطلاعات می‌توانند در آنها سازماندهی شوند.
tabularia
تابولاریا، یک گیاه آبی که در مناطق مرطوب و اکو سیستم‌های آبی رشد می‌کند.
tabularisation
جدولی‌سازی، فرایند تبدیل اطلاعات به فرمت جدول.
tabularise
جدولی‌کردن، به معنای قرار دادن اطلاعات در قالب جدول.
tabularised
جدولی‌شده، به اطلاعاتی اطلاق می‌شود که در قالب جدول سازمان‌دهی شده‌اند.
tabularising
فرایند جدول‌بندی، به معنای تبدیل اطلاعات به ساختار جدول.
tabularium
تابولاریوم، در معماری روم باستان به ساختمانی برای نگهداری لیست‌ها و ثبت‌ها گفته می‌شود.
tabularization
جدول‌بندی، فرآیند تبدیل داده‌ها به یک الگوی قابل مشاهده و منظم در قالب جدول.
tabularize
جدول‌بندی کردن، به معنای تبدیل داده‌ها به یک فرم جدولی منظم.
tabularized
جدول‌بندی شده، به معنای داده‌ها یا اطلاعاتی که به شکل جدول درآمده‌اند.
tabularizing
جدول‌بندی کردن، عمل تبدیل داده‌ها به شکل جدول.
tabularly
به صورت جدول، به روشی که داده‌ها در قالب جدول ارائه شوند.
tabulata
تابولاتا، نام یک گروه از مرجان‌ها که در دوران‌های زمین‌شناسی گذشته وجود داشته‌اند.
tabulation
جدول بندی به معنی قرار دادن اطلاعات در قالب جدول یا لیست به منظور نمایش منظم آنها است.
tabulations
جدول بندی‌ها به مجموعه جداول یا لیست‌هایی اشاره دارد که برای تحلیل داده‌ها استفاده می‌شود.
tabulatory
جدول بندی به فرایند سیستماتیک سازماندهی اطلاعات در قالب جدول اشاره دارد.
tabule
تابوله به ظرفی تخت و صاف اطلاق می‌شود که معمولاً برای سرو غذا استفاده می‌شود.
tabuliform
تابول فرم به شکل یا فرم تخت و صاف اشاره دارد.
tabut
تابوت به یک نوع تابوت یا محفظه برای حمل جسد اشاره دارد.
tacahout
تکاهوت، گیاهی گلدار که به خاطر گل‌های زیبا و رنگی‌اش شناخته می‌شود.
tacamahaca
تکاهاما، درختی که در مناطق گرمسیری رشد می‌کند و چوب آن در صنایع دستی کاربرد دارد.
tacamahack
تکاماهک، گیاهی با خارهای تیز که از خود محافظت می‌کند و اغلب در مناطق خشک رشد می‌کند.
tacana
تکانا، گیاهی خوراکی که در فرهنگ‌های مختلف استفاده می‌شود.
tacanan
تکانا، گیاهی که به‌طور معمول در نواحی باتلاقی رشد می‌کند و زیستگاه حیات وحش است.
tacca
تکّا، گیاهی با شکل و الگوهای منحصر به فرد که در باغ‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد.