tenantlike
مشابه مستاجر؛ اشاره به رفتار یا ویژگی‌هایی که شبیه به یک مستاجر هستند.
tenantship
اجاره‌نشینی به وضعیت یا نقش قانونی مستاجر در رابطه با مالک اطلاق می‌شود.
tenches
تنچ‌ها، نوعی ماهی از خانواده‌ی تنگه‌ماهیان هستند که در آب‌های شیرین زندگی می‌کنند.
tenchweed
تنچ‌علف، نوعی گیاه است که معمولاً در نزدیکی آب‌ها رشد می‌کند و برای اکوسیستم‌های آبی مفید است.
tencteri
تنکتری، یک نماد یا مجسمه است که ویژگی‌های خاصی را نشان می‌دهد.
tendable
قابل نگهداری، به معنای نیاز به مراقبت و رسیدگی است.
tendant
متصدی، کسی است که مسئولیت نگهداری یا مراقبت از یک مکان یا فعالیت را دارد.
tendejon
تنوجن، یک نقطه یا نشانه مرکزی به ویژه در جشن‌ها یا رویدادها است.
tendence
تمایل، گرایش، نوایه‌ای که نشان از تمایل یا علاقه به رفتاری خاص دارد.
tendences
تمایلات، گرایش‌های مختلف در یک زمینه خاص.
tendencious
گرایش‌دار، بیانگر تعصبات یا طرفداری یک جانب بر دیگری.
tendenciously
به صورت گرایش‌دار، در حالتی که تمایل خاصی در بیان وجود دارد.
tendenciousness
گرایش‌داری، ویژگی یک دیدگاه یا گزارش که نشان‌دهنده‌ تمایل یا تعصب است.
tendent
تمایل‌دار، به معنای داشتن گرایش یا بینش خاص در فکر کردن.
tendential
تمایلی به معنای داشتن گرایش یا تمایل به یک سمت خاص در تفکر یا تحلیل است.
tendentially
به صورت تمایلی، به معنای انجام یک عمل یا ارائه یک نظر با تمایل به یک سمت خاص است.
tendentiously
جانبدارانه به معنای ارائه نظر یا اطلاعات به طور غیرمنصفانه با تمایل به یک سمت خاص است.
tendentiousness
جانبدارانه بودن به معنای صفتی است که به داشتن تمایل یا گرایش جانبدارانه اشاره دارد.
tenderability
نرمی به معنای قابلیت نرم بودن و مناسب برای مواد مختلف است.
tenderable
نرم به معنای قابلیت نرم شدن و مناسب برای استفاده در مصارف مختلف است.
tenderably
به شکل نرم و ملایم؛ با احساسات عاطفی و محبت‌آمیز.
tenderee
شخصی که پیشنهاد دریافت کرده و باید به شرایط آن پاسخ دهد.
tenderers
افرادی که پیشنهاداتی برای انجام کاری ارسال می‌کنند.
tenderfootish
به معنای تازه‌کار یا inexperienced؛ کسی که در کاری تازه‌کار است.
tenderful
دارای لطافت و مهربانی؛ احساسات عاطفی را نشان می‌دهد.
tenderfully
به شکلی لطیف و محبت‌آمیز؛ با احساسات محبت‌آمیز.
tenderheart
قلب نرم، افرادی که احساسات لطیف و مهربانی دارند.
tenderheartedly
به طور مهربانانه، با احساساتی لطیف و دل‌سوزانه.
tenderheartedness
حالت یا صفت داشتن قلب نرم و مهربان.
tenderisation
فرایند یا عمل نرم کردن غذایی، به ویژه گوشت.
tenderish
به معنای نرم یا لطیف، اما نه به طور کامل.
tenderization
عمل یا فرایند نرم کردن غذایی، به ویژه گوشت.
tenderling
تندرلینگ به گیاهان جوان و لطیف گفته می‌شود که به مراقبت بیشتری نیاز دارند.
tenderometer
تندرومتر ابزاری است برای اندازه‌گیری نرمی و لطافت مواد غذایی.
tendersome
تندرسام به معنای لطیف و نرم یک چیز یا فرد است که حس محبت و مراقبت را منتقل می‌کند.
tendicle
تندیکل به اندام‌های لطیفی در گیاهان گفته می‌شود که معمولاً برای حمایت یا جلب غذا استفاده می‌شوند.
tendido
تندیدو به معنای عرض یا گسترش چیزی در یک زمینه خاص است.
tendinal
تندینال به بافت‌هایی اطلاق می‌شود که عضلات را به استخوان‌ها متصل می‌کنند.
tendineal
تندینال به نوعی بافت نرم اشاره دارد که عضلات را به استخوان‌ها متصل می‌کند.
tendingly
به معنای با مراقبت و دقت، در یک رویکرد محبت‌آمیز به چیزی یا کسی اشاره دارد.