antithyroid
داروهای ضد تیروئید، داروهایی که برای کاهش فعالیت تیروئید و درمان اختلالات تیروئیدی به کار می‌روند.
antithrombic
دارو یا ماده‌ای که برای جلوگیری از تشکیل لخته‌های خون مورد استفاده قرار می‌گیرد.
antithrombin
پروتئینی که در بدن به جلوگیری از لخته شدن بیش از حد خون کمک می‌کند.
antitintinnabularian
دارو یا روش‌هایی که به کاهش وزوز گوش کمک می‌کند.
antitypal
غیرمعمول و مخالف الگوهای متعارف یا استاندارد.
antityphoid
دارو یا واکسنی که علیه تب تایفویید مؤثر است.
antitypy
ویژگی‌هایی که برعکس نوع استاندارد هستند.
antitypic
مغایر، به معنای برعکس یا مخالف چیزی است.
antitypical
مغایر، به معنای داشتن دیدگاه‌ها یا رفتارهایی که با هنجارها یا انتظارها در تضاد است.
antitypically
به طور مغایر، به معنای انجام دادن یا بیان چیزی که برخلاف_expectations است.
antitypous
مغایر، به معنای داشتن دیدگاه یا نظری که مخالف نظریات معاصر است.
antityrosinase
ضد تیروزیناز، به معنای ماده‌ای است که عمل آنزیم تیروزیناز را متوقف می‌کند.
antitobacco
ضد سیگار، به معنای هرگونه فعالیت یا برنامه‌ای که به کاهش یا منع مصرف تنباکو کمک می‌کند.
antitobacconal
ضد تنباکو، به مواد یا روش‌هایی اشاره دارد که به کاهش یا ترک مصرف تنباکو کمک می‌کند.
antitobacconist
ضد تنباکو کار، به فردی اطلاق می‌شود که در زمینه مبارزه با استعمال تنباکو فعالیت دارد.
antitonic
ضد تنش، به مواد یا داروهایی گفته می‌شود که اثر آرام بخشی دارند.
antitorpedo
ضد اژدر، به سیستم‌هایی گفته می‌شود که از کشتی‌ها در برابر اژدرها محافظت می‌کند.
antitoxic
ضد سم، به مواد یا داروهایی اطلاق می‌شود که می‌توانند اثر سموم را خنثی کنند.
antitoxine
آنتی‌توکسن، به موادی می‌گویند که برای خنثی کردن سموم خاصی که در بدن وجود دارند، استفاده می‌شود.
antitrade
سیاست‌ها و اقداماتی که به کاهش یا محدودیت تجارت بین‌المللی به ویژه در راستای حمایت از تولیدات داخلی اشاره دارند.
antitradition
مفهومی که به مخالفت یا رد اساسیات و آداب سنتی اشاره دارد.
antitraditional
مربوط به یا مخالف سنت‌های رایج و عادی، به ویژه در زمینه‌های هنری یا اجتماعی.
antitraditionalist
فردی که با سنت‌ها و رسوم موجود مخالفت می‌کند و بر تغییر تاکید دارد.
antitraditionally
به روشی که با ساختارها و رسوم سنتی مخالف باشد.
antitragal
مربوط به یا واقع در مجاورت ناحیه‌ای از گوش که مخالف ترگوس است.
antitragi
آنتی‌ترگی، یک قسمت کوچک از گوش که در پایین ترگ قرار دارد و در ساختار آن نقش دارد.
antitragic
آنتی‌ترژیک، واژه‌ای است که برای توصیف آثاری یا مواردی که با تراژدی تضاد دارند، به کار می‌رود.
antitragicus
آنتی‌ترژیکوس، عضله‌ای در گوش که به حرکات آن کمک می‌کند.
antitragus
آنتی‌ترگوس، بخش کوچک از گوش که در طرف مخالف ترگوس قرار دارد.
antitrinitarian
آنتی‌ترینیته، شخصی که از نظر مذهبی دکترین تثلیث را رد می‌کند.
antitrypsin
آنتی‌تریپسین، پروتئینی در بدن که نقش محافظت از ریه‌ها را ایفا می‌کند.
antitryptic
ضد تریپتیک به معنای کاهش فعالیت آنزیم‌های تریپتیک است که می‌تواند در درمان التهاب‌ها و شرایط پزشکی دیگر مفید باشد.
antitrismus
آنتی تریسموس به شرایطی اشاره دارد که موجب عدم توانایی در حرکت دادن فک می‌شود و معمولاً ناشی از مشکلات عصبی یا عضلانی است.
antitrochanter
آنتی‌تروکانتر به ناحیه‌ای در استخوان‌های لگن اشاره دارد که به‌عنوان نقطه‌ی اتکای عضلات عمل می‌کند.
antitropal
آنتی‌تروپال به معنای متمرد کردن نسبت به جهت یا انحراف است، به ویژه در علم فیزیک.
antitrope
آنتی‌تروپ به نوعی از دیالوگ‌های متضاد یا متضاد در شعر و ادبیات اشاره دارد.
antitropy
آنتی‌تروپی به معنای تلاش برای کاهش بی‌نظمی یا افزایش نظم در یک سیستم است.
antitropic
روش‌ها و پدیده‌هایی که جهت‌گیری یا خاصیت‌های غیرمتقارن با توجه به یک محور مشخص دارند.
antitropical
نسبت به ویژگی‌ها و پدیده‌های غیرمتقارن در مناطق جغرافیایی متفاوت.
antitropous
ویژگی‌هایی که به رشد یا توسعه در جهات غیرمتقارن مربوط می‌شوند.