عمل ابراز کردن یا اعلام کردن چیزی به طور علنی.

کیفیت یا حالت ابراز صادقانه یا معهود.

مُدّعی کسی است که نظرات و عقاید خود را به صراحت بیان می‌کند.

دسته‌ای از افراد که نظرات و عقاید خود را به صراحت بیان می‌کنند.

اعتراف به چیزی، به خصوص در مورد وفاداری یا عقیده.

مجموعه‌ای از اعترافات، به ویژه در مورد وفاداری یا اعتقادات.

کسی که به وضوح و صراحت درباره نظرات خود صحبت می‌کند.

نوعی چاقو که معمولاً در صنایع دستی و جراحی استفاده می‌شود.

آوالسیون به معنی جدا شدن یا کنده شدن یک قسمتی از بدن به ویژه در حوادث یا آسیب‌ها است.

به رفتار یک مرد با برادرزاده‌ها یا خواهرزاده‌هایش به شیوه‌ای حمایتی و محبت‌آمیز اشاره دارد.

آوا به معنای صدا یا زمزمه‌ای است که ممکن است در ارتباطات یا توصیف‌ها به کار رود.

آواباکال نام قومی بومی در استرالیا است که دارای تاریخ و فرهنگ خاص خود هستند.

آوابی به نوعی از صدف‌های دریایی اشاره دارد که در آشپزی استفاده می‌شود.

آوادی به سبک پخت و پز و غذاهای خاص منطقه آوده در هند اشاره دارد.

به معنای منتقل شدن یا پخش شدن یک بو یا صدا در فضا.

یک نوع جایزه یا تقدیر برای کارهای برجسته.

حالت یا وضعیت غیاب یا دور بودن از یک مکان یا جمع.

جمع واژه «awayness» به معنای حالات یا وضعیت‌های مختلف غیاب.

شخصی که منتظر چیزی است، معمولاً چیزی خوب یا مثبت.

جمع واژه «awaiter»، به معنای افرادی که منتظر چیزی هستند.

این واژه به معنای انتظار کشیدن در وضعیتی خاص است.

این واژه به معنای قابلیت بیدار شدن یا توجه کردن است.

توانایی بیدار شدن یا فعال شدن.

بیدار شده و از حال خواب خارج شده.

توانایی بیدار یا فعال شدن.

افرادی یا چیزهایی که سبب بیداری یا تحریک شدن می‌شوند.

بیدارکننده، فرد یا چیزی که باعث بیداری یا آگاهی در دیگران می‌شود.

به شکلی که بیدارکننده یا آگاهی‌بخش باشد.

بیداری، فرآیند آگاه شدن یا بیدار شدن از خواب یا غفلت.

بیداری‌ها، لحظات آگاهی یا تجربه‌هایی که فرد را به حالت بیداری می‌رسانند.

آوالد، نوعی از سلام و احوالپرسی که در برخی فرهنگ‌ها مرسوم است.

عالِم، فردی با دانش عمیق در زمینه‌های مختلف، به ویژه روحانیت.

واژه‌ای که نشان‌دهنده تعجب یا عدم انتظار است.

حسی از طراوت یا نوید معانی جدید.

کلمه‌ای که نشان‌دهنده جاذبه یا کنجکاوی است.

اصطلاحی که نمایانگر تأثیر یا مفهوم عمیق است.

حسی از اصرار و میل به داشتن چیزی.

گیاهی با خواص دارویی و طبیعی.

قابل اعطاء جایزه، به چیزی یا کسی اطلاق می‌شود که شایسته یا ارزشمند برای دریافت جایزه باشد.

شخصی که جایزه را به دیگران اعطا می‌کند، معمولاً در یک مراسم رسمی.