axfetch
اکس‌فچ به عمل کشیدن یا جمع‌آوری چوب از محل خاصی به مکان دیگر اشاره دارد.
axhammer
آکسهامر ابزاری است که برای ضربه زدن و شکستن مواد سخت به کار می‌رود.
axhammered
axhammered به بافتی اطلاق می‌شود که به‌واسطهٔ ضربه زدن به سطح چوب یا فلز به‌دست می‌آید و ظاهری دست‌ساز و بافت‌دار دارد.
axhead
axhead، قطعهٔ بالای تبر است که معمولاً از فلز ساخته می‌شود و برای بریدن چوب استفاده می‌شود.
axiality
axiality به شرایطی اطلاق می‌شود که چیزی به‌طور مستقیم در امتداد محور خاصی قرار دارد.
axialities
axialities به فاکتورهای مختلفی اشاره دارد که می‌توانند نحوهٔ عملکرد و قرارگیری اجسام را تحت تأثیر قرار دهند.
axially
axially به چگونگی عمل نیروها یا حرکات در راستای محور اشاره دارد.
axiate
axiate به عملی اطلاق می‌شود که در آن یک شی یا سیستم با یک محور خاص هم‌راستا می‌شود.
axiation
جابه‌جایی، به عمل یا فرآیند حرکت یا انتقال اشاره دارد، به ویژه در زمینه هواپیما و پرواز.
axifera
اکسفرا، به گیاهانی اطلاق می‌شود که رشد آن‌ها به طور عمودی یا بر حسب محور مشخصی صورت می‌گیرد.
axiferous
اکسفرا، به موادی که محور یا محورهایی درونشان وجود دارد اشاره دارد و به سازه‌ها و حرکت کمک می‌کند.
axiform
اکسفرا، به اشکالی با محور مشخص و منظم اطلاق می‌شود که در طراحی کاربرد دارد.
axifugal
اکسفیول، به نیروهایی اطلاق می‌شود که به سمت خارج از یک محور حرکت می‌کنند.
axile
اکسایلی، به نوعی از سازمان‌دهی یا ساختاری اشاره دارد که حول یک محور اصلی معین است.
axilemma
axilemma به معضلی اطلاق می‌شود که در آن فرد باید بین دو گزینه متضاد انتخاب کند، به ویژه در زمینه‌های علمی و فلسفی.
axilemmas
axilemmas به مجموعه‌ای از معضلات اشاره دارد که در آن‌ها فرد باید بین گزینه‌های متضاد تصمیم‌گیری کند.
axilemmata
axilemmata اشاراتی به انواع مختلف معضلات است که باید انتخاب‌های متضاد در آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد.
axillant
axillant به گیاهان یا گونه‌هایی اشاره دارد که ویژگی‌های خاص رشدی دارند و معمولاً در شرایط خاص رشد می‌کنند.
axillar
axillar به ناحیه زیر بغل یا قسمت‌هایی از بدن اطلاق می‌شود که در معاینات پزشکی بررسی می‌شوند.
axillars
axillars به ساختارها یا قسمت‌های بدن اشاره دارد که در ناحیه زیر بغل قرار دارند و در آناتومی بررسی می‌شوند.
axillas
آکسلاها به ناحیه‌ای از بدن اطلاق می‌شود که در زیر بازو قرار دارد و معمولا در آن غدد عرق وجود دارد.
axin
آکسین پروتئینی است که در تعدادی از فرآیندهای بیولوژیکی از جمله تنظیم رفتار سلولی نقش دارد.
axine
آکسیین به ترکیب‌های شیمیایی اطلاق می‌شود که ممکن است ویژگی‌های خاصی را داشته باشند.
axiniform
آکسی‌فرم به اشکالی اطلاق می‌شود که شباهت یا ساختار خاصی دارند.
axinite
آکسی‌نیته به عنوان یک ماده معدنی نادر با ویژگی‌های خاص شناخته می‌شود.
axinomancy
آکسی‌نامنسی به معنای پیشگویی با استفاده از تبر یا روش‌های مشابه است.
axiolite
اکسیاولیت، یک ماده معدنی نادر، غالباً در سنگ‌های دگرگونی وجود دارد.
axiolitic
اکسیاولیتیک به ویژگی‌ها و ساختارهایی اشاره دارد که مربوط به اکسیاولیت هستند.
axiological
اکسیاولوژیک به بررسی ارزش‌ها و اصول اخلاقی مرتبط با آن‌ها می‌پردازد.
axiologically
به‌صورت اکسیاولوژیک به بررسی نیکوکاری و ارزشی بودن موضوعات پرداخته می‌شود.
axiologist
اکسیاشناس به شخصی اطلاق می‌شود که در زمینه ارزش‌ها و اخلاقیات تحقیق می‌کند.
axiomatical
اکسیا ماتیک به اصول بدیهی و روشن اطلاق می‌شود که به عنوان مبنای اندیشه عمل می‌کنند.
axiomatically
به طور مسلم، به صورت قاعده‌مند و بدون شک.
axiomatization
قاعده‌گذاری، فرایند تبدیل یک نظریه به فرمی که شامل اصول و قواعد بنایی باشد.
axiomatizations
قاعده‌گذاری‌ها، مجموعه‌ای از قاعده‌گذاری‌ها برای نظریات خاص.
axiopisty
اصطلاح غیررایج که به اصول و بنیان‌های یک نظریه اشاره دارد.
axised
به محور درآوردن، در مهندسی و طراحی به معنای مشخص کردن محور اصلی یک ساختار.
axises
محورها، خطوط راهنما برای نمایش مقادیر در نمودار.
axisymmetry
تقارن در اطراف یک محور، به طوری که شکل در هر طرف محور مشابه باشد.
axisymmetrical
به شکل یا ساختاری اطلاق می‌شود که حول یک محور متقارن باشد.