barkhan
بارخان به نوعی از تپههای شنی اشاره دارد که به شکل خاصی در بیابانها تشکیل میشوند.
barky
بنوانه به صدای زوزهکشیدن یا ابراز صدا به وسیله زبان اشاره دارد.
barkier
بیشتر از حد معمول زوزهکشیدن و به صدا درآمدن در حیوانات، به ویژه سگها اشاره دارد.
barkiest
بیش از حد پارسیدن، صفتی برای توصیف د犬ی که به شدت پارس میکند.
barkingly
به شکلی که صدای پارس ناشی از شدت و هیجان باشد.
barkinji
نام یک نوع درخت با ویژگیهای خاص در پوست.
barkle
عمل پارس کردن به صورت سرگرمکننده و غیررسمی، مانند کودکان.
barkless
صفتی برای توصیف د犬ی که پارس نمیکند.
barkometer
barkometer، دستگاهی برای اندازهگیری شدت صداهای ایجاد شده توسط سگها.
barkpeel
barkpeel، ابزاری برای جدا کردن لایههای بیرونی پوست درخت.
barkpeeler
barkpeeler، ابزاری که برای گرفتن پوست درخت به کار میرود.
barkpeeling
barkpeeling، عمل جدا کردن پوست درخت برای مراقبت از آن.
barksome
barksome، به معنای ایجاد سر و صدا با سر و صدا کردن یا پارس کردن.
barkstone
barkstone، سنگی که شبیه به پوست درخت است و معمولاً در کنار درختان یافت میشود.
barlafumble
بارلافامبل یک کلمه غیررسمی است که به اشتباهات زبانی یا لغوی اشاره دارد که معمولاً حالت فان و خندهدار دارند.
barlafummil
بارلافامیلی به معانی ابهام یا اختلال در وضوح مطلبی اشاره دارد که ممکن است باعث سردرگمی شود.
barleduc
بارلودوک اصطلاحی است که به افرادی اطلاق میشود که نقش مثبت و معناداری در جامعه ایفا میکنند.
barleducs
بارلودوکها افرادی هستند که به عنوان افراد مؤثر در جامعه شناخته میشوند و معمولاً در فعالیتهای اجتماعی شرکت میکنند.
barleybird
پرنده جو به نوع خاصی از پرندگان اشاره دارد که معمولاً در مناطق کشاورزی و مزارع زندگی میکنند.
barleybrake
بارلیبریک به نقطهای در یک مسیر کوهنوردی یا فضای سبز اشاره دارد که معمولاً برای استراحت و تفریح استفاده میشود.
barleybreak
بارلیبریک، یک بازی گروهی که در فضای باز انجام میشود و معمولاً شامل حرکت و چالشهای جسمی است.
barleyhood
بارلیهود، نوعی پوشش سنتی که به طور خاص برای مراسمهای کشاورزی طراحی شده است.
barleysick
بارلیسیک، حالتی که در آن جو تحت تاثیر بیماریها یا آفات قرار میگیرد.
barless
بدون میله، اشاره به حالتی است که در آن المان یا ساختاری حذف شده است.
barly
جو، یک نوع غلات که به طور معمول در آشپزی و تغذیه استفاده میشود.
barling
بارلینگ، نام یک مکان یا شهر که دارای ویژگیهای خاص است.
barlock
بارلاک، نوعی قفل که به صورت میلهای عمل میکند و امنیت بیشتری به درها و مکانهای بسته میدهد.
barlow
بارلاو، نوعی چاقوی جیبی با لبههای تاشو و طراحی خاص که معمولا برای استفاده روزمره است.
barlows
بارلاوها، چاقوهای جیبی تاشو که مخصوصا در جمعآوری مهم هستند و مدلهای قدیمی به دلیل طراحی و کیفیتشان جذابیت دارند.
barmaster
بارمستر، شخصی که وظیفه مدیریتی و نظارتی بر کارهای مربوط به بار یا میخانه را بر عهده دارد.
barmcloth
دستمال باری، نوعی پارچه که برای تمیز کردن سطح میزها و تجهیزات بار یا کافه استفاده میشود.
barmfel
باریفل، نوعی ابزار یا تکنیک در فرآیند تهیه آبجو که برای تضمین طعمهای خاص و سنتی استفاده میشود.
barmybrained
بافرزند به این معنا که شخصی دارای افکار غیرعادی یا غیرمنطقی است.
barmie
صفتی که به معنای دیوانهوار یا غیرعادی بودن است.
barming
به معنای بیان احساسی غیرمعمول یا دیوانهوار.
barmkin
به معنای کودک دیوانه یا کسی که رفتارهای عجیب و مضحکی انجام میدهد.
barmote
داوری رسمی در مورد حقوق مربوط به زمین و منابع محلی.
barms
به معنای بازوها، به ویژه در زمینه قوت و قدرت.
barmskin
بارمشکین، پوست یا پندار پوستی است که معمولاً در شرایط خاصی برای حفاظت از دستان به کار میرود.