basiate
بسیاتیک کردن به معنای تقویت و تثبیت دادهها یا یافتهها برای ارائه یا انتشار است.
basiated
باسیاشده، به معنای پایهگذاری یا تشکیل یک ایده یا فرایند به کار میرود.
basiating
باسیاسیون، عمل پایهگذاری یا تشکیل یک ایده.
basiation
باسیاسیون، عمل یا فرایند پایهگذاری یا تشکیل یک ایده یا پروژه.
basibracteolate
باسیبرکتئولاته، به گیاهان یا ویژگیهایی اطلاق میشود که دارای برگهای پایینی هستند.
basibranchial
باسیبرانشیال، به ناحیه مهمی از آناتومی ماهیها اطلاق میشود.
basibranchiate
باسیبرانچیاته، به ارگانیزمهایی اطلاق میشود که ویژگیهای خاصی در ساختار آبشش دارند.
basibregmatic
منطقه ای از جمجمه که شامل استخوان های خاصی است و بر شکل سر تأثیر میگذارد.
basicerite
معدن معدنی که ویژگیهای خاصی دارد و در زمینشناسی اهمیت دارد.
basichromatic
رنگ های بنیادی که به ایجاد رنگهای دیگر کمک میکنند.
basichromatin
نوعی کروماتین که در تشکیل و نگهداری ماده ژنتیکی نقش دارد.
basichromiole
نوعی ترکیب شیمیایی که در تحقیقات و صنعت کاربرد دارد.
basicities
اصول اولیه، مفاهیمی که پایه و اساس یک موضوع یا مهارت را تشکیل میدهند.
basidial
مربوط به مرحله خاصی در چرخه زندگی قارچها.
basidigital
نقش و ویژگیهای خاصی که در تشخیص گونهها مؤثرند.
basidigitalia
باسیدجیتالیا، گروهی از قارچها که شامل ساختارهای دیجیتال میشوند.
basidiocarp
باسیدیocarپ، ساختار تولید مثلی در قارچها که معمولاً میوههای قابل مشاهده را شکل میدهد.
basidiogenetic
باسیدیوژنتیک به فرآیندهای تولید مثل در قارچها اشاره دارد.
basidiolichen
باسیدیو لیچن، نوعی لیچن که شامل قارچهای باسیدیومیسه میباشد.
basidiolichenes
باسیدیو لیچنها، دستهای از لیچنها که شامل قارچهای باسیدیومیسه میشوند.
basidiomycetous
باسیدیومیسه به گروهی از قارچها اطلاق میشود که ویژگیهای خاصی در تولید مثل دارند.
basidiophore
باسیدیوفور، ساختاری در قارچها است که وظیفه تولید اسپورها را بر عهده دارد و در اشکال مختلفی از قارچها مشاهده میشود.
basidiospore
باسیدیوسپور، اسپورهایی هستند که توسط قارچهای باسیدیومیست تولید میشوند و نقش مهمی در چرخه حیات این قارچها دارند.
basidiosporous
باسیدیوسپور، به قارچهایی اطلاق میشود که توانایی تولید باسیدیوسپور را دارند و در تنوع زیستی نقشی اساسی ایفا میکنند.
basidorsal
باسیدورسال، خصوصیاتی است که به ناحیهٔ قویتر یا پایینی سمت پشتی یک ساختار اشاره دارد.
basifacial
باسیفیسیال، به ویژگیهایی گفته میشود که در خود تصویر پایه ساختار قرار دارد و همچنین به چگونگی قرارگیری آنها اشاره میکند.
basify
باسیفای، به فرآیند افزایش قلیایی یک محلول از طریق افزودن باز اشاره دارد.
basification
پایهسازی به معنای تبدیل یا افزایش سطح قلیایی یک ماده است. این فرآیند معمولاً در شیمی و علم خاک استفاده میشود.
basified
به معنای افزایش قلیایی بودن یک ماده به وسیله یک باز است.
basifier
مادهای که برای افزایش قلیایی بودن یک ترکیب استفاده میشود.
basifiers
مواد مختلفی که برای افزایش قلیایی بودن خاک یا محلولها استفاده میشوند.
basifies
عملی که در آن یک ماده یا خاک به قلیایی تغییر میکند.
basifying
عمل تبدیل یک ماده به شکل قلیاییتر.
basifixed
باسفیفیکس، وصفی که به چیزهایی اشاره دارد که به طور محکم و ثابت در یک مکان قرار دارند.
basifugal
باسفیوگال، اصطلاحی برای توصیف رشدی که از پایه دور میشود.
basigamy
باسیوگامی، ازدواجی که بر اساس آداب و رسوم خاصی انجام میشود.