escambio
مبادله، انتقال یا تبادل، به معنای اشتراک‌گذاری اطلاعات یا ایده‌ها.
escambron
اسکامبرو، یک نوع گیاه غیر بومی که ممکن است اثرات منفی بر کشاورزی داشته باشد.
escamotage
اسکاموتاژ، به معنای ناپدید کردن یا پنهان کردن اشیاء به طریقی که بینندگان متوجه نشوند.
escamoteur
اسکاموتور، شخصی که به ناپدید کردن اشیاء در هنرهای جادوگری می‌پردازد.
escandalize
اسکانداختن، ایجاد شوک یا تعجب شدید در افرادی که در جمع هستند.
escapable
قابل فرار، به معنای اینکه می‌توان از یک وضعیت یا موقعیت خاص فرار کرد.
escapado
فراری، به معنای یک فرد یا حیوان که از جایی فرار کرده است.
escapage
فرار، به معنای اقدام به فرار از یک وضعیت یا محل.
escapeful
پر از فرار، به معنای چیزهایی که احساس فرار و آزادی ایجاد می‌کنند.
escapeless
بدون فرار، به معنای اینکه نمی‌توان از یک وضعیت خارج شد یا فرار کرد.
escaper
فراری، به معنای کسی که از یک وضعیت دشوار یا محبوس فرار می‌کند.
escapers
فراریان، افرادی که قصد دارند از یک مکان بسته و زیر کنترل فرار کنند.
escapeway
مسیر یا راهی که برای فرار یا خارج شدن از یک مکان استفاده می‌شود.
escapingly
به شکلی که فرار یا گریز از واقعیت را علامت می‌زند.
escapisms
نوعی فرار از واقعیت، به ویژه به روش‌های تفریحی و سرگرم‌کننده.
escapology
علم یا هنر فرار از شرایط خطرناک و غیرممکن.
escar
نوعی وسیله نقلیه که معمولاً برای سفر در زمین‌های ناهموار طراحی شده است.
escarbuncle
اسکاربونکل، نوعی سنگ قیمتی با رنگ‌های مختلف که معمولاً در زینت‌آلات مورد استفاده قرار می‌گیرد.
escargatoire
اسکارگاتویک، مکانی برای نگهداری و مراقبت از حلزون‌ها به ویژه در کشاورزی یا آشپزی.
escargotieres
اسکارگاتی‌یر، ظرفی مخصوص برای سرو حلزون‌ها در غذاخوری‌ها.
escarmouche
اسکارموش، درگیری یا مشاجره کوتاه و ناچیز که معمولاً زمینه‌ساز یک تنش بزرگ‌تر می‌شود.
escaroles
اسکارول، نوعی سبزی برگدار تلخ که در آشپزی مدیترانه‌ای رایج است.
escarped
اسکارپد، به زمین یا منطقه‌ای اشاره دارد که با شیب تند برش خورده است.
escarping
اسکارپینگ، عمل نابود کردن یا تسلط بر یک منطقه با هدف پیشرفت در موقعیت یا دید بهتر.
escars
اسکارس، لبه‌های تند و شیب‌دار که بین سطوح مختلف زمین وجود دارند.
escarteled
اسکارته کردن، به معنای به دقت مشخص کردن یا طراحی کردن قسمت‌هایی از یک سطح، به ویژه در هنر.
escartelly
اسکارته‌ای، به معنای به‌طور ناچیز یا محتاطانه عمل کردن، به ویژه در مکان‌های شلوغ.
eschalot
اشکالات، نوعی پیاز شیرین و کوچک که در آشپزی به کار می‌رود.
eschalots
اشکالات، جمع نوعی پیاز شیرین و کوچک که در آشپزی به کار می‌روند.
eschara
اسکارا، زخم یا ناحیه مرده‌ای از بافت بدن که معمولاً در اثر عفونت یا آسیب ایجاد می‌شود.
escharine
اسکارین، نوعی ماده که معمولاً برای درمان زخم‌ها و عفونت‌ها به کار می‌رود.
escharoid
اسکاروئید، وضعیتی که دارای ویژگی‌های ظاهری مشابه دلمه است.
escharotic
اسکاروتیک، نوعی درمان که به هدف از بین بردن بافت‌ها یا ضایعات مورد استفاده قرار می‌گیرد.
eschatocol
اسکاتکول، مطالعه‌ای در مورد رویدادهای پایانی در فرهنگ‌ها و مذاهب مختلف.
eschatologically
اسکتولوژیک، مربوط به شناسه‌های مربوط به آخرت و وقایع پایان زمان.
eschatologist
فراماسونر به شخصی اطلاق می‌شود که به مطالعه موضوعاتی مانند آخرالزمان و پایان جهان می‌پردازد.
eschaufe
اشکاف به یک روش غوص عمیق اطلاق می‌شود که در کاوش زیرآب استفاده می‌شود.
eschaunge
اشکال به مکان یا سیستم تعویض دارایی‌ها و سهام اطلاق می‌شود.
escheatable
قابل واگذاری به دارایی‌هایی اطلاق می‌شود که ممکن است به دولت منتقل شوند اگر صاحب آن‌ها شناخته نشود.
escheatage
واگذاری به پروسه‌ای اطلاق می‌شود که در آن دارایی‌های بدون صاحب به دولت برمی‌گردند.