flavopurpurin
رنگدانهای که در برخی از جلبکها وجود دارد و به خاطر ویژگیهای خاصش مورد مطالعه قرار میگیرد.
flavorer
مادهای که به غذا طعمی دلپذیر میبخشد، میتواند طبیعی یا مصنوعی باشد.
flavorers
موادی که برای بهبود طعم در محصولات غذایی به کار میروند و میتوانند طبیعی یا شیمیایی باشند.
flavorfully
به فرم یا شکل خوشمزه و معطر، به طوری که طعم خاص و لذت بخشی اندیشیده شده باشد.
flavorfulness
کیفیت یا حالت مزهدار بودن، به ویژه از حیث غنا و تنوع طعم.
flavory
دارای طعم و عطر، به ویژه طعمهای غنی و لذت بخش.
flavoriness
ویژگی یا حالت خوشمزه بودن، به ویژه در مواد غذایی.
flavorsomeness
طعمداری، کیفیت یا ویژگی بودن طعم و مزه خوب در یک غذا یا ماده غذایی.
flavourer
طعمدهنده، شخص یا مادهای که طعم یا مزه را به غذاها اضافه یا تقویت میکند.
flavoury
طعمی خوشمزه و دلچسب، معمولاً برای توصیف غذاها.
flavous
خوشطعم، مربوط به بو یا طعم قابل توجه.
flawedness
ناقص بودن، عدم کمال، به وضعیتی اشاره دارد که در آن چیزی دارای عیب یا نقص است.
flawflower
گل ناقص، نمادی از زیبایی در عیوب و نقصها است.
flawful
ناقص، به وضعیتی اشاره دارد که دارای عیب یا نقص است.
flawy
ناقص و با عیب، به جنبههای ایراددار چیزی اشاره دارد.
flawier
ایراددار، ممتد بودن نقصها را نشان میدهد.
flawiest
ناکامترین، به بیشترین حد نقص یا عیب اشاره دارد.
flawlessness
کمال، بینقصی، حالتی که در آن هیچ عیب و نقصی وجود نداشته باشد.
flawn
فلون، غذایی که معمولاً شامل خمیری نرم است و در آشپزی سنتی استفاده میشود.
flaxbird
پرنده کتان، نوعی پرنده که با مزارع کتان مرتبط است.
flaxboard
برد کتان، نوعی مواد سازگار با محیط زیست که از کتان ساخته میشود.
flaxbush
درختچه کتان، گیاهی که به خاطر الیافش پرورش داده میشود.
flaxdrop
فلکسدرپ، روشی برای برداشت دانههای گیاه کتان.
flaxes
فلاکسها گیاهانی از خانواده کتان هستند که برای الیاف آنها پرورش داده میشوند و معمولاً در صنایع نساجی به کار میروند.
flaxy
دارای خصوصیاتی شبیه به فلاکس، معمولاً در زمینه نساجی و بافت پارچه مورد استفاده قرار میگیرد.
flaxier
شکل مقایسهای از فلکسی که نشاندهنده کیفیت بهتر یا ویژگیهای مشابه به فلاکس میباشد.
flaxiest
شکل برترین از فلکسی که برای توصیف کیفیت برتر یا ویژگیهای مشابه به فلاکس استفاده میشود.
flaxlike
به معنای شبیه به فلاکس، معمولاً برای توصیف ویژگیهای پارچهها یا الیاف به کار میرود.
flaxman
فلاکسمن، یک هنرمند و مجسمهساز مشهور است که به خاطر کارهای خلاقانهاش شناخته میشود.
flaxtail
فلاکتل، نوعی گیاه علفی است که معمولاً در مناطق مرطوب و باتلاقها رشد میکند.
flaxweed
بذر کتان، گیاهی علفی است که از آن روغن کتان استخراج میشود و معمولاً در مزارع قابل مشاهده است.
flaxwench
فلاکسونچ، اصطلاح قدیمی برای زنی است که در صنعت کتان فعالیت میکند.
flaxwife
فلاکسوایف، زنی است که در تولید پارچه کتان و دیگر منسوجات نقش دارد.
flaxwoman
فلاکسوومن، زنی است که در بافت و تولید محصولات کتان مهارت دارد.
flaxwort
فلاکسوورت، گیاهی است که معمولاً در طب سنتی به عنوان درمان استفاده میشود.
flb
flb یک اصطلاح فنی است که به قسمتی از یک دستگاه یا سیستم اشاره دارد که به کارایی و عملکرد آن کمک میکند.