formicoidea
فرمیکوئیدا نام فوقخانوادهای از حشرات است که شامل خانوادههای مختلفی از مورچهها میباشد.
formidability
قدرت و توانایی که شخصی یا چیزی در به چالش کشیدن دیگران دارد.
formidableness
خاصیتی که باعث میشود شخص یا چیز به عنوان یک چالش بزرگ دیده شود.
formidably
به شدت و به طرز چشمگیری، به خصوص در مورد توانایی یا خصوصیتی که قابل احترام است.
formidolous
شگفتآور و فوقالعاده، به ویژه در زمینه توانایی یا استعداد که احترام برانگیز است.
formylal
فرمیدال، گروهی شیمیایی است که شامل اتم کربن و اتمهای دیگر میباشد و در واکنشهای شیمیایی مختلف استفاده میشود.
formylate
فرمیدال کردن، عملی است که در آن گروه فرمیدال به یک ترکیب اضافه میشود.
formylated
فرمیدال شده به معنای اضافه شدن گروه فرمیدال به یک ترکیب شیمیایی است.
formylating
فرآیند فرمیدال کردن به عمل اضافه کردن گروه فرمیدال به ترکیبات اشاره دارد.
formylation
فرمیدال کردن، عمل اضافهکردن گروه فرمیدال به یک ترکیب شیمیایی است.
formyls
فرمیدالها، گروههای شیمیایی شامل اتم کربن و گروههای عملکردی دیگر هستند.
formin
فرمین، پروتئینی است که در تغییر شکل و حرکت سلولها نقش دارد.
forminate
فرامینت کردن، به معنای ایجاد یا شکلدهی به یک فرآیند یا استراتژی است.
formism
فرمیسم، مفهومی است که به ساختار و فرم آثار هنری توجه دارد.
formity
شکلپذیری، به کیفیت شکلگرفته یا فرمگرفته اشاره دارد.
formlessly
بیفرمی، به معنای ایجاد بدون شکل و ساختار مشخص است.
formlessness
بیفرمی، به حالتی اشاره دارد که در آن شکل واضحی وجود ندارد.
formly
به معنای دقیق و با دقت پر کردن فرمها یا اسناد.
formnail
نوعی میخ طراحی شده برای پروژههای خاص.
formolit
نوعی ماده شیمیایی که در ساخت کامپوزیتها به کار میرود.
formols
به مجموعهای از ترکیبات شیمیایی اشاره دارد.
formosan
فرموزان، متعلق به یا مربوط به تایوان یا گروههای بومی آن.
formose
فرموز، نوعی قند ساده که در شرایط خاص آزمایشگاهی تولید میشود.
formosity
فرموزی، زیبایی، یا جذابیت ظاهری چیزی، به ویژه در مورد افراد یا اشیاء.
formous
فرموز، به معنای قابل توجه و بارز، معمولاً در مورد شخصیت یا ویژگیها.
formoxime
فرموزیم، نوعی ترکیب شیمیایی که معمولاً در سنتزهای ارگانیک بکار میرود.
formular
فرمول، مجموعهای از نمادها یا نشانهها که برای بیان یک رابطه یا حکم علمی استفاده میشود.
formularisation
فرمولاسیون، فرآیند تبدیل ایدهها یا اطلاعات به یک فرمول یا قالب مشخص.
formulariser
فرمولساز، کسی که فرایندهای پیچیده را به شکل فرمولهای سادهتر تبدیل میکند.
formularism
فرمولیسم، نهضتی که بر استفاده از فرمولها و ساختارها در هنر یا علم تأکید دارد.
formularist
فرمولیست، کسی که در زمینه فرمولها و نمایهسازی علمی تخصص دارد.
formularistic
فرمولیستی، مربوط به استفاده و طراحی فرمولها و ساختارها در حوزههای مختلف.
formularization
فرمولبندی به معنای تبدیل ایدهها یا مفاهیم به فرمولها یا الگوهای مشخص است.
formularizer
فرمولساز به شخص یا برنامهای اشاره دارد که فرمولها را ایجاد یا تنظیم میکند.
formulator
فرمولساز به شخصی گفته میشود که فرمولها یا ترکیبات را طراحی میکند.
formulatory
فرمولبندی به جنبههای مربوط به فرمولها یا روشهای علمی اشاره دارد.
formulators
فرمولسازان به گروهی از افرادی گفته میشود که به طراحی یا ایجاد فرمولها مشغولند.