glucuronidase
گلوکورونیداز آنزیم است که به تجزیه و متابولیسم گلوکورونیدها در بدن کمک میکند.
glucuronide
گلوکورونید ترکیبی است که ساختار شیمیایی آن شامل یک یا چند گلوکورونیک اسید است که به دیگر مولکولها متصل میشود.
glueyness
چسبندگی به خاصیت یا ویژگی حالت چسبناک و چسبنده اشاره دارد.
gluelike
شبیه چسب، اصطلاحی است که به موادی اشاره دارد که خاصیت چسبندگی مشابه چسب دارند.
gluemaker
تولیدکننده چسب به شخص یا شرکتی اشاره دارد که چسبهای مختلف را تولید میکند.
gluemaking
چسب سازی فرآیند تولید چسبها است که شامل انتخاب مواد اولیه، ترکیب آنها و انجام آزمایشات کیفی است.
glueman
چسب ساز به شخصی اطلاق میشود که در تولید و کیفیت چسبها و محصولات مرتبط با آنها فعالیت دارد.
gluer
چسب ساز به ابزاری اطلاق میشود که برای چسباندن اشیاء به هم استفاده میشود.
gluers
چسب سازها به ابزارها یا محصولات مختلفی اطلاق میشود که برای چسباندن اشیاء به کار میروند.
glugglug
گلگل یک صدا از بیرون آمدن مایع است که معمولاً زمانی که مایعات از ظرفی بریزند به گوش میرسد.
gluily
به معنای چسبناک و چسبیده است، که در توصیف وضعیت چسبندگی به کار میرود.
gluiness
چسبندگی به معنای حالتی است که یک ماده به دیگر مواد میچسبد و معمولاً سخت بهراحتی جدا میشود.
gluish
چسبنده؛ به حالتی اطلاق میشود که در آن ماده به صورت چسبناک و نرم احساس میشود.
gluishness
حالتی که به احساس چسبندگی اشاره دارد، به ویژه در مورد غذا یا مواد مختلف.
gluma
بخشی از گل در گیاهان علفی که در کنارهها قرار دارد و معمولاً به عنوان محافظ عمل میکند.
glumaceae
خانوادهای از گیاهان که شامل علفها و گیاهان مشابه است و ویژگیهای مشترکی دارند.
glumaceous
به گیاهانی اطلاق میشود که در خانواده گلوماسه قرار دارند و ویژگیهای خاصی دارند.
glumal
گلومال، نوعی گیاه است که در مناطق مرطوب رشد میکند و به عنوان نشانگر رطوبت در اکوسیستم شناخته میشود.
glumales
گلومالها، خانوادهای از گیاهان هستند که عمدتاً در آب زندگی میکنند و نقش مهمی در اکوسیستم آبی دارند.
glumelike
شبیه به گلومال بودن، به ویژگیهایی اشاره دارد که نشانه یا شبیه به گیاه گلومال است.
glumella
گلوملا، بخشی کوچک از گیاه گلومال است که به درک بهتر ساختار گیاه کمک میکند.
glumiferous
گلومفیروس، به گیاهانی اطلاق میشود که خاصیت مقاومتی در برابر شرایط دشوار دارند.
glumiflorae
گلومیفلاورا، گروهی از گیاهان است که به خاطر ویژگیهای خاص گلهایشان شناخته میشوند.
glumly
به طور غمگین و با حس افسردگی یا بیحوصلگی انجام دادن چیزی.
glummy
حالت یا فضایی غمانگیز و یکنواخت.
glumous
غمگین، depressing به معنای ایجاد حالتی از افسردگی یا ناراحتی.
glump
احساس ناراحتی و غمگینی؛ به ویژه در دقیقههای سخت.
glumpy
غمگین و کسل کننده، به معنای روحیهای که به نظر میرسد دیگران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
glumpier
غمگینتر، اشاره به حالتی دارد که بیشتر از حد معمول غمگین هستید.
glumpiest
غمگینترین، حالتی از غم و اندوه بیشتر از همه.
glumpily
به شکل غمگین، اشاره به حالتی از غم و اندوه در رفتار و حرکات.
glumpiness
غمگینی، حالت یا وضعیت افسردگی و کسلی که ممکن است بر روی دیگران تأثیر بگذارد.
glumpish
غمگین و کسالتبار، به وصف حالتی که در آن فرد ناراحت یا غمگین است اشاره دارد.
gluneamie
حالت غم و اندوه که احساس ناراحتی و دلتنگی را به همراه دارد.
glunimie
حالت آزاردهندهای که احساس غم و ناامیدی را نشان میدهد.