glusid
حالت غمگین و ناامید که معمولاً احساس خستگی به همراه دارد.
gluside
حالت یا شکلی از ابراز غم و اندوه که میتواند بر اطرافیان تأثیر بگذارد.
glutael
گلوتایل، مرتبط با نوع خاصی از بافت یا عضله که در ناحیه نشیمنگاه وجود دارد.
glutaeous
گلوتئوس، مربوط به ناحیه عضلات نشیمنگاه که به حرکات پا و بدن کمک میکند.
glutamic
گلوتامیک، اسید آمینهای که در بسیاری از پروتئینها وجود دارد و نقش مهمی در عملکرد مغز دارد.
glutaminase
گلوتامیناز، آنزیمی که نقش کلیدی در فرآیندهای متابولیک سلولی دارد.
glutaminic
گلوتامینی، مربوط به ترکیباتی است که به عملکردهای متابولیک در بدن کمک میکند.
glutaraldehyde
گلوتارالدئید، یک ترکیب شیمیایی که در کارهای صنعتی و پزشکی به عنوان ضدعفونیکننده و نگهدارنده استفاده میشود.
glutaric
گلوترic، نوعی اسید دی کربوکسیلیک است که در برخی فرآیندهای شیمیایی و بیوشیمیایی کاربرد دارد.
glutch
گلوچ به معنی قورت یا جرعهای بزرگ از مایعات است.
glutelin
گلوتلین، نوعی پروتئین ذخیرهای در گیاهان است که در دانهها و غلات وجود دارد.
glutelins
گلوتلینها، مجموعهای از پروتئینهای ذخیرهای هستند که در غلات مانند گندم وجود دارند.
glutenin
گلوترین، نوعی پروتئینی است که در آرد وجود دارد و برای ساختار و بافت نان اهمیت دارد.
glutenous
غذاهای گلوچک به غذاهایی اطلاق میشود که به دلیل نشاسته بالای خود چسبندگی دارند.
glutens
گلوتن نوعی پروتئین است که در گندم و دیگر غلات وجود دارد و میتواند برای برخی افراد مشکلاتی ایجاد کند.
gluteofemoral
منطقهای که به زانو و لگن مربوط میشود و شامل عضلات خاصی است.
gluteoinguinal
لیگامنتی که در ناحیه لگنی قرار دارد و در حرکت نقش دارد.
gluteoperineal
منطقهای شامل عضلات گلوت و ناحیه پرینه که در فعالیتهای بدنی نقش دارد.
glutetei
اصطلاحی که به ناحیه عضلات گلوتی اشاره دارد.
glutethimide
دارویی که برای درمان اختلالات خواب تجویز میشود و ممکن است عوارض جانبی داشته باشد.
glutimate
glutimate، پر کردن چیزی به نحوی که دیگر جا نداشته باشد، به خصوص در زمینه کالا یا مواد.
glutin
گلتین، پروتئینی است که در گندم و برخی دیگر از غلات وجود دارد.
glutinant
گلتینان، مادهای که باعث چسبندگی و قوام در ترکیبات میشود.
glutinate
glutinate، چسباندن یا گروه کردن مواد یا اشیاء به یکدیگر.
glutination
glutination، فرآیندی که در آن ذرات یا مواد مختلف به هم چسبیده یا گروهبندی میشوند.
glutinative
glutinative، به زبانی اطلاق میشود که در آن روابط گرامری از طریق افزودن پسوندها به کلمات بیان میشود.
glutinize
چسبناک کردن، به عمل ایجاد یک بافت چسبناک در مواد غذایی اشاره دارد.
glutinose
لاکتوز، به نوعی از قند اشاره دارد که در غلات و برخی دیگر از گیاهان یافت میشود.
glutinosity
چسبندگی یا خاصیت چسبناک بودن مواد، بهویژه در ارتباط با غذا یا مواد دیگر.
glutinously
به صورت چسبناک یا با بافتی چسبناک، در زمینههای مختلف به کار میرود.
glutinousness
خاصیت چسبندگی یا چسبناک بودن در مواد، بهویژه در مورد غذاها.
glutition
عمل بلع، فرآیند وارد کردن مواد خوراکی به دستگاه گوارش.
glutoid
شکل و سایز چیزی که به خاطر آن شناسایی میشود، بهخصوص وقتی که به اشیاء و فرمها اشاره میکند.
glutose
نوعی قند که در میوهها و برخی مواد غذایی وجود دارد و از کربوهیدراتها تشکیل شده است.
gluttei
رنگ یا مادهای که دارای بافت خاص و ویژگیهای منحصر به فرد است.
glutter
فرایند و فعالیت تزیینی که با استفاده از زرق و برق انجام میشود.
gluttery
احساس و رفتار شدید برای خوردن یا لذت بردن از چیزها، به ویژه غذا.
gluttingly
به شیوهای که با اشتیاق و ولع است، درباره چیزی صحبت میشود.
gluttoness
حالت زنانه از شکمپرستی، به معنای افراط در خوردن و اشتهاآوری.
gluttonies
افعال و رفتارهای افراطی و زیادهروی در خوردن.