gnathonically
به طرز مربوط به فک، به ویژه در تحلیل و اندازه‌گیری مربوط به آن.
gnathonism
حالت یا ویژگی خاصی از فک، معمولاً در زمینه‌های پزشکی و دندانپزشکی.
gnathonize
تنظیم یا تطبیق روش‌ها در ارتباط با فک.
gnathophorous
به موجوداتی اطلاق می‌شود که فک دارند و این ویژگی آنها را از دیگران متمایز می‌کند.
gnathoplasty
عمل جراحی برای اصلاح و بازسازی فک.
gnathopod
اعضای خاصی در برخی از سخت‌پوستان که در تغذیه به کار می‌روند.
gnathopoda
گناتوه‌پودا، دسته‌ای از موجودات دریایی که دارای ساختارهای خاص برای تغذیه هستند.
gnathopodite
گناتوه‌پودیت، اندامی ویژه در برخی خارتنایا که به منظور حرکت یا تغذیه استفاده می‌شود.
gnathopodous
گناتوه‌پودوس، اشاره به ویژگی‌های موجودات با اندام‌های خاص برای تغذیه.
gnathostegite
گناتوه‌استگیت، یک نوع ساختار دفاعی که در برخی آبزیان وجود دارد.
gnathostoma
گناتوه‌استوما، یک جنس از انگل‌های داخلی که بر روی میزبان‌ها زندگی می‌کند.
gnathostomata
گناتوه‌استوما، گروهی از موجودات دارای فک که شامل ماهی‌ها و دیگر جانوران است.
gnathostomatous
مربوط به ساختار دهان و فک در جانوران، به ویژه مهره‌داران.
gnathostome
مهره‌داران فک‌دار که شامل انواع مختلفی از حیوانات مانند ماهی‌ها و خزندگان می‌شود.
gnathostomi
گروه بیشتری از مهره‌داران فک‌دار که شامل پراکندگی وسیعی از زیست‌شناسی می‌شود.
gnathostomous
نسبت به حیواناتی که دارای فک هستند و ویژگی‌های خاصی دارند.
gnathotheca
غلاف فکی در جانوران آبی که به ساختار فک کمک می‌کند.
gnatlike
به موجوداتی اطلاق می‌شود که شبیه مگس‌های کوچک هستند.
gnatling
نوعی حشره بسیار کوچک، مشابه گنهی، که معمولاً در مناطق مرطوب وجود دارد.
gnatoo
گونه‌ای از گنه که اندازه بزرگتری دارد و بیشتر در مناطق گرمسیری زندگی می‌کند.
gnatproof
انعطاف‌پذیری در برابر گنه، به معنای جلوگیری از ورود حشرات به داخل.
gnatsnap
حرکت سریع دست برای گرفتن یا دور کردن حشرات کوچک مانند گنه.
gnatsnapper
ابزاری یا فردی که به طوردقیق حشرات کوچک مانند گنه را می‌گیرد.
gnatter
کسی که به طور مداوم و گاها بی‌وقفه صحبت می‌کند.
gnatty
گناتی، صفتی به معنای به ظاهر کوچک و خنثی اما در واقع آزاردهنده است.
gnattier
گناتری، صفت مقایسه‌ای که به کوچک و بی‌اهمیت‌تر بودن اشاره دارد.
gnattiest
گناتی‌ترین، صفت عالی به معنای آزاردهنده‌ترین و کوچک‌ترین.
gnatworm
گنات‌ورم، نوعی کرم کوچک که اغلب در مناطق مرطوب زندگی می‌کند.
gnawable
گاز زدنی، به معنای قابل گاز زدن یا جویدن.
gnawer
گاززن، موجودی که به طور مکرر و مداوم چیزی را گاز می‌زند یا می‌خورد.
gnawers
نجار، موجودی که به طور خاص از غذا یا مواد سخت می‌خورد و با دندان‌های تیز خود آنها را می‌جود.
gnawingly
به معنای جودن یا جویدن، به ویژه به طور مداوم و با ولع.
gnawings
عمل جویدن یا آثار آن بر روی مواد مختلف، به ویژه توسط جوندگان.
gnawn
زمان گذشته فعل جویدن، به معنای اینکه چیزی به طور کامل جویده و آسیب دیده است.
gneissy
نوعی سنگ آذرین متبلور که دارای لایه‌بندی است.
gneissic
دارای ویژگی‌های گنایس، به ویژه در ارتباط با ساختار و تشکیل سنگ‌ها.
gneissitic
گنایستیک به سنگ‌هایی گفته می‌شود که از دگرگونی سنگ‌های دیگر تشکیل شده‌اند و دارای نوارها یا لایه‌های مشخصی هستند.
gneissoid
گنایسوئید به بافتی اطلاق می‌شود که شبیه به گنایس است و معمولاً نشان‌دهنده فرایند دگرگونی است.
gneissose
گنایسوس به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به سنگ‌های گنایس مربوط می‌شوند و نشان‌دهنده دگرگونی و لایه‌بندی هستند.
gnessic
گنسیک به ویژگی‌ها یا ساختارهایی اطلاق می‌شود که به گنایس مربوط می‌شود.