ilioperoneal
عضله ایلیوپرونئال، عضلهای است که در ناحیه لگن و پا قرار دارد و به حرکت پا کمک میکند.
iliopsoas
ایلیوپوساس، عضلهای است که شامل عضله ایلیاک و پوزواس است و به خم کردن نسبتاً قوی ران کمک میکند.
iliopsoatic
شرایطی که به گروه عضلانی ایلیوپوساس مربوط میشود.
iliopubic
ناحیهای که به ارتباط بین استخوان ایلیوم و پوبیس اشاره دارد.
iliosacral
اختلال در ناحیه ارتباط بین استخوان ایلیاک و ساکر.
iliosciatic
ناحیهای که به رابطه بین استخوانهای ایلیاک و سچیاتیک اشاره دارد.
ilioscrotal
عصب ایلیوسکروتالی، عصب حسگری در ناحیه کشاله ران است که احساس را به قسمتهایی از اسکروتوم منتقل میکند.
iliospinal
منطقه ایلیوسپینال به ناحیهای در نزدیکی قسمت پایین کمر اشاره دارد که در تعادل و ثبات لگن نقش دارد.
iliotibial
باند ایلیوتیبیال، نوار بافتی است که از ناحیه لگن تا زانو ادامه دارد و در تثبیت زانو نقش دارد.
iliotrochanteric
بورس ایلیوتروکانتریک، کیسهای پر از مایع است که بین استخوانها و بافتهای نرم در ناحیه لگن قرار دارد و به کاهش اصطکاک کمک میکند.
ilysanthes
ایلیسانتس، یک جنس از گیاهان در دستهٔ گلدارها است که معمولاً در مناطق گرمسیری رشد میکند.
ilysia
ایلیسیا، یک نام مؤنث است که در برخی فرهنگها استفاده میشود و اغلب به معنای زیبا یا محبوب تعبیر میشود.
ilysiidae
ایلسیید، یک خانواده حشرات نرمبال است که بهطور عمده در آبهای شیرین یافت میشوند.
ilysioid
ایلسیوئید، شکلی که در آن شباهت به ایلسیید وجود دارد.
ilissus
ایلیسوس، بهویژه در تاریخ و جغرافیای یونان باستان مطرح است.
ilixanthin
ایلیتانین، یک رنگدانه گیاهی که در فرآیند فتوسنتز نقش دارد.
ilka
ایلکا، نامی شخصی که در برخی فرهنگها استفاده میشود.
ilkane
ایلکane، هیدروکربنهای اشباع که تنها پیوندهای単چند تایی دارند.
ilks
انواع، گروهها یا دستهها، به ویژه در زمینهای که به نوع خاصی از افراد، اشیاء یا موجودات اشاره دارد.
illabile
غیرقابل تحمل، به چیزهایی اطلاق میشود که نمیتوان به راحتی با آنها کنار آمد یا تغییرشان داد.
illaborate
غیر پیچیده، به چیزی اطلاق میشود که ساده و بدون جزئیات زیاد است.
illachrymable
غیر اشکآور، به وضعیتی اطلاق میشود که سبب اشک ریختن نمیشود.
illachrymableness
حالت غیر اشکآور، خصوصیتی که به چیزی صفت نشانه عدم توانایی برای گریه یا اندوه میدهد.
illaenus
ایلاَنوس، نام علمی یا عمومی نوع خاصی از موجودات دریایی.
illamon
ایلامون، یک مفهوم یا ایده خاص در زمینه ادبیات یا هنر که به تازگی مورد توجه قرار گرفته است.
illano
ایلانویی، در بعضی از متون به یک چشمانداز زیبا یا طبیعی اشاره دارد.
illanun
ایلانون، موجودی اسرارآلود که در قصهها و افسانههای محلی ذکر شده است.
illapsable
ایلاپسابل، به حالتی اطلاق میشود که نمیتوان آن را به راحتی از بین برد یا تغییر داد.
illapse
ایلاپس کردن، به حالت سکوت یا انجماد در یک موقعیت اشاره دارد.
illapsed
ایلاپس شده، به وضعیتی گفته میشود که در آن بحث یا مکالمه به سکوت یا حالت بیحرکتی میرسد.
illapsing
نفوذ یا ورود تدریجی یک ماده به فضایی دیگر.
illaudable
ستودنی، قابل تمجید و تحسین، به معنای ارزشمند و شایسته تقدیر.
illaudably
به طرز ستودنی، به صورت قابل تحسین یا تمجید.
illaudation
ستایش، تمجید، و قدردانی از کار یا رفتار فرد.
illaudatory
ستایشآمیز، تمجیدکننده، به توصیف یا بیانیهای اطلاق میشود که در آن از کسی تقدیر میشود.