iridadenosis
ایریدادنوئیس، نام یک بیماری نادر چشمی که با تغییرات در رنگدانه‌های عنبیه مشخص می‌شود.
iridal
ایریدال، مربوط به رنگدانه‌های speziellen خاص در طبیعت.
iridalgia
ایریدالژیا، درد در ناحیه‌ای از چشم که به عنبیه مربوط می‌شود.
iridate
ایریدات کردن، درمان کردن یا عملکرد خاصی نسبت به عنبیه در پزشکی.
iridauxesis
ایریداوکسیس، افزایش ضخامت در ناحیه عنبیه چشم.
iridectome
ایریدکتوم، ابزاری جراحی برای برش و حذف بخشی از عنبیه.
iridectomise
ایریدکتومی، عمل جراحی برای حذف یا برش در ناحیه عنبیه.
iridectomised
ایریدکتومی شده، اصطلاحی برای اشاره به بیمارانی که تحت عمل جراحی ایریدکتومی قرار گرفته‌اند.
iridectomising
ایریدکتومی، عمل جراحی که در آن قسمتی از عنبیه چشم برداشته می‌شود.
iridectomize
ایریدکتومیزه، عمل جراحی برای برداشتن قسمت‌هایی از عنبیه.
iridectomized
ایریدکتومی‌شده، اصطلاحی برای توصیف چشمی که در آن قسمتی از عنبیه برداشته شده است.
iridectomizing
ایریدکتومی کردن، فرایند جراحی که در آن قسمتی از عنبیه برداشته می‌شود.
iridectropium
ایریدکتروپیوم، دارویی برای درمان اختلالات چشمی.
iridemia
ایریدِمیا، یک حالت غیرمعمول در چشم که می‌تواند تأثیرات منفی بر بینایی داشته باشد.
iridencleisis
ایریدنکلیز، روش جراحی برای ایجاد انسداد در مجرای آبی چشم به منظور جلوگیری از آسیب به چشم یا درمان بیماری‌هایی همچون گلوکوم.
iridentropium
ایریدنتروپیوم، اصطلاحی در بینایی‌سنجی برای اشاره به وضعیت یا درمان خاص، که به طور خاص شناخته شده نیست.
irideous
ایریدئوس، به معنای رنگارنگ و درخشنده، به ویژه در رابطه با رنگ‌های زنده و شفاف.
irideremia
ایریدربیما، وضعیت نادری که در آن قسمتی از عنبیه وجود ندارد یا به درستی توسعه نیافته است.
irides
ایریدها به رنگ‌های رنگین و درخشان اشاره دارد که خصوصیت خاصی از تنوع و زیبایی را نشان می‌دهند.
iridesce
ایریدس کردن، به تغییر رنگ‌های درخشان و متنوعی اشاره دارد که در اثر نور ایجاد می‌شود.
iridescence
درخشندگی رنگ‌های مختلف در یک سطح، به ویژه در هر زوایه‌ای که به آن نگاه می‌شود.
iridescences
شکل جمع درخشندگی‌های رنگی که در یک سطح مختلف بر حسب زاویه نور قابل مشاهده است.
iridescency
حالتی از درخشندگی که در آن رنگ‌ها با تغییر زاویه نور تغییر می‌کنند.
iridescently
به شکل درخشندگی، نمایان کردن رنگ‌های مختلف.
iridial
توصیف مربوط به بخش‌هایی از چشم که در کنترل اندازه مردمک دخیل هستند.
iridian
به رنگ ایریدیوم یا ویژگی‌های آن نسبت داده می‌شود.
iridiate
رنگین و درخشان، به خصوص به رنگ‌ها و اثرات نوری اشاره دارد.
iridic
مربوط به رنگین کمان یا اثرات نوری خاص، به‌ویژه در مواد معدنی.
iridical
مربوط به خاصیت ایریدسنت، مخصوصا در زمینه نوری و رنگ.
iridin
یک ترکیب شیمیایی که عمدتاً در گیاهان خاص یافت می‌شود.
iridine
آلکالوئید شیمیایی که در برخی گیاهان وجود دارد و کاربردهای خاصی دارد.
iridiocyte
سلول‌هایی که خاصیت ایریدسنت دارند و رنگ‌های متغیری را نمایش می‌دهند.
iridiophore
سلول‌هایی که رنگدانه‌های قابل تغییر دارند و باعث تغییر رنگ در بسیاری از جانوران می‌شوند.
iridioplatinum
آلیاژ نادری که از ایریدیوم و پلاتین ساخته می‌شود و معمولاً در جواهرسازی و صنایع خاص کاربرد دارد.
iridious
عبارتی که به ترکیبات یا مواد حاوی ایریدیم اشاره دارد و معمولاً در شیمی استفاده می‌شود.
iridite
ماده‌ای معدنی که معمولاً به خاطر درخشش و رنگ‌های زیبا به کار می‌رود.
iridiums
عناصر نادر و باارزشی که در صنایع مختلف، به ویژه الکترونیک استفاده می‌شوند.
iridization
فرایند ایجاد رنگ‌های رنگین‌کمانی، اغلب در مواد طبیعی یا مصنوعی مشاهده می‌شود.
iridize
ایجاد رنگین‌کمانی روی سطح، به‌ویژه برای زیبایی و درخشندگی، مانند پرده‌های باران یا صدف‌ها.
iridized
به سطحی که با یک لایهٔ رنگین‌کمانی پوشیده شده، اشاره دارد.