landwaiter
شخصی که در زمین یا در فضای باز خدماتی مانند پذیرایی به مهمانان ارائه می‌دهد.
landwash
زمین شسته، فرآیند قرار گرفتن زمین در اثر آب، که باعث جابجایی خاک و جمع آوری مواد مغذی می‌شود.
landwehr
لاندور، ساختاری است که برای دفاع در برابر حملات نظامی طراحی شده و معمولاً در دوران تاریخی ایجاد شده است.
landwhin
لندویین، اشاره به زمین‌های زراعی و اقلیم طبیعی با گیاهانی غنی و متنوع است.
landwire
سیم زمین، دستگاهی است که برای تعیین و حفاظت از مرز ملک یا زمین‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
landwrack
پوشش‌های ساحلی یا گیاهان آبی که توسط جزر و مد یا طوفان روی زمین آورده می‌شوند.
landwreck
حوادثی که به دلیل حادثه‌های آبی، کشتی‌ها یا وسایل نقلیه را به زمین می‌زنند و به سواحل می‌برند.
laney
نامی که به معنای ظرافت و لطافت است، معمولاً برای دختران استفاده می‌شود.
lanely
حالت احساس تنهایی و انزوا، زمانی که فرد در اطراف خود افراد نزدیکی ندارد.
lanesome
توصیف وضعیتی که در آن افسردگی یا تنهایی شدید وجود دارد، معمولاً در شب.
lanete
شهر خیالی یا واقعی با مناظر و جاذبه‌های طبیعی.
lang
زبان، سیستمی از نشانه‌ها و قوانین که افراد برای برقراری ارتباط استفاده می‌کنند.
langaha
اصطلاح مربوط به زبان که به موضوعات خاص زبان‌شناسی اشاره دارد.
langarai
لانگاری، رقصی سنتی و فرهنگی که معمولاً در جشن‌ها و مراسم‌های خاص اجرا می‌شود.
langate
لانگاته، زبانی خاص که در میان گروه‌های خاص صحبت می‌شود و می‌تواند نشان‌دهنده فرهنگ آن‌ها باشد.
langauge
زبان، سیستمی از علامت‌ها و نشانه‌ها که انسان‌ها برای برقراری ارتباط از آن استفاده می‌کنند.
langbanite
لانگبانیت، ماده معدنی که دارای رنگ و خواص خاصی است و در علوم زمین شناسی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
langbeinite
لانگباینیت، ماده‌ای معدنی که در کشاورزی و به ویژه در تولید کودهای شیمیایی استفاده می‌شود.
langca
لانگکا، غذایی محلی یا سنتی که در مراسم و جشن‌ها سرو می‌شود.
langeel
لنگیل، نوعی ماهی نادر که در دریاهای عمیق یافت می‌شود.
langel
لنگل، نوعی گل که در فصول گرم رشد می‌کند.
langhian
لنگیان، مرحله‌ای در تاریخ زمین‌شناسی که به دوره خاصی از زمان اشاره دارد.
langi
لنگی، زبانی که در برخی مناطق به کار می‌رود.
langiel
لنگیل، غذایی خوشمزه که در فرهنگ خاصی شناخته شده است.
langite
لنگیت، نوعی ماده معدنی که در صنایع جواهرسازی به کار می‌رود.
langka
لانگکا، میوه‌ای استوایی که به خاطر طعم خاص و عطر جذابش در مناطق گرمسیری رشد می‌کند.
langlaufer
لانگلاوفر به شخصی اطلاق می‌شود که در ورزش اسکی فراسکانه شرکت می‌کند.
langlaufers
فرم جمع لانگلاوفر که به مجموعه افرادی اطلاق می‌شود که در ورزش اسکی فراسکانه فعالیت می‌کنند.
langlaufs
فرم جمع لغت لانگلاوف که به نوعی از مسابقات اسکی فراسکانه اشاره دارد.
langle
زاویه، فاصلۀ بین دو خط یا صفحه است که از یک نقطه مشترک در نظر گرفته می‌شود.
langley
لنگلی نام یک منطقه یا شهر است که به خاطر زیبایی‌های طبیعی و امکانات تفریحی‌اش شناخته می‌شود.
langleys
زاویه‌ها واحدهای اندازه‌گیری هستند که معمولاً در هندسه و علم استفاده می‌شوند.
lango
زبان لانگو یکی از زبان‌هایی است که در مناطق خاصی صحبت می‌شود.
langobard
لانگوباردها یکی از قبایل ژرمن با تاریخچه غنی هستند که در تاریخ اروپا تأثیرگذار بودند.
langobardic
زبان و هنر لانگوباردیک به دوره خاصی مربوط می‌شود و نشان‌دهنده ویژگی‌های منحصر به فرد فرهنگی است.
langoon
لانگون به کلمه‌ای اطلاق می‌شود که به دریاچه‌های کوچکی اشاره دارد.
langooty
لانگوتی به سبک خاصی از رقص اشاره دارد که معمولاً شامل حرکات شاد و پرانرژی است.
langrage
زخمی، حالتی از احساس خشم و ناراحتی که باعث می‌شود فرد به طور واضح احساساتی را ابراز کند.
langrages
زخم‌های متعدد، بیانگر حالت دیگربرای احساساتی مانند خشم و ناامیدی.
langrel
کلیشه‌ای از احساساتی که ممکن است ناخوشایند باشند و دیگران را تحت تأثیر قرار دهند.