livetrapping
فرآیند تلهگذاری برای گرفتن حیوانات به صورت زنده.
livetraps
تلههای زنده، ابزارهایی برای捕 کردن حیوانات بدون آسیب.
livian
لیویان به معنای مربوط به یک منطقه خاص یا فرهنگ.
lividity
آبی شدن، به معنای تغییر رنگ پوست به رنگ آبی یا بنفش است که به دلیل تجمع خون در نواحی خاص بعد از مرگ ایجاد میشود.
lividities
جمع آبی شدن، به مجموعه نشانههای تغییر رنگ پوست اشاره دارد که در اثر تجمع خون در نواحی خاص بعد از مرگ ایجاد میشوند.
lividly
به صورت خشمگینانه، به معنای ابراز احساسات یا رفتار به شکلی که خشم یا عصبانیت را نشان میدهد.
lividness
آبی شدن، به ویژگی یا حالت تغییر رنگ پوست اشاره دارد که در اثر تجمع خون ایجاد میشود.
livier
زندهتر، به معنای داشتن رنگها یا احساسات شاداب و پرروح است.
livyer
شادابتر، به معنای بیشتر احساس شادابی و نشاط است.
liviers
لیور، فردی که در راستای بهبود جامعه و محیط پیرامونی خود فعالیت دارد.
livyers
لیور، اشاره به افرادی که در زمینه هنری فعالیت دارند.
livingless
بدون زندگی، اشاره به محیطی که هیچ نشانهای از حیات ندارد.
livingly
زنده، به روشی سرزنده و پرانرژی توصیف چیزی.
livingness
زندگی، حالتی که موجودات زنده در محیط وجود دارند.
livish
زنده و شاداب، به معنی برخورداری از انرژی و نشاط در رفتار یا ظاهر.
livishly
به طور زنده و پر انرژی، با شادابی و نشاط.
livistona
نوعی درخت نخل که در مناطق استوایی میروید.
livlihood
منبع درآمد و تأمین زندگی، روش تأمین هزینههای زندگی.
livor
تغییر رنگ پوست پس از مرگ که به علت نشت خون به نقاط پایین بدن ایجاد میشود.
livraison
فرایند تحویل کالا یا خدمات به مشتری.
livre
کتاب، نوشتهای که معمولاً در قالب صفحات در جلدی قرار دارد و برای خواندن نوشته شده است.
livres
کتابها، مجموعهای از نوشتهها که معمولاً به صورت صفحات در جلدها قرار دارند.
liwan
لیوان، مکان باز و مشرف به حیاط در خانههای سنتی عرب که اغلب برای نشستن و گپ زدن استفاده میشود.
lixive
لیکیو، محلول قلیایی که معمولاً برای استخراج مواد در صنایع استفاده میشود.
lixivia
لیکسیا، محلول قلیایی که معمولاً در علم شیمی و محیط زیست مورد بررسی قرار میگیرد.
lixivial
لیکسیوال، مربوط به محلولهای قلیایی و فرآیندهای مرتبط با آنها.
lixiviation
لکسیوییشن، فرایند استخراج یا حل کردن مواد محلول از یک جسم جامد از طریق مایعی.
lixiviator
لکسیویاتور، دستگاهی که برای انجام فرایند لکسیوییشن طراحی شده است.
lixivious
لکسیویس، اصطلاحی برای توصیف رفتار یا گفتاری با مضامین شهوانی یا تحریکآمیز.
lixivium
لکسیویوم، مایعی که از فرایند لکسیوییشن بهدست میآید و میتواند حاوی مواد حل شده باشد.
lixiviums
لکسیویومهای، اشارات به مایعات مختلف حاصل از فرایند لکسیوییشن.
lyxose
لیکسوز، یک قند ساده مونوساکارید که از نظر شیمیایی به گروه آلدوزها تعلق دارد.
liz
لیز، نامی زنانه است که به طور خاص به فردی اشاره دارد.
liza
لیزا، نامی زنانه است و به شخصیتهای مختلف اشاره دارد.
lizardlike
شبه مارمولک، به چیزی اشاره دارد که مانند مارمولک به نظر میرسد.
lizardtail
دم مارمولک، نوعی گیاه است که به دلیل شباهت آن به دم مارمولک نامگذاری شده است.
lizary
لیذری به رنگ و حالتی اشاره دارد که به صورت خاص توصیف میشود.
lizzie
لیزی یک نام مستعار زنانه است که به اشخاصی با نام الیزابت یا مشابه آن اشاره دارد.
llanberisslate
اسلیت لنانبریس، نوعی سنگ معدن معروف در ولز است که به خاطر کاربردهایش در ساخت و ساز شناخته میشود.