maimon
مایمون یک شخصیت تاریخی است که به دلیل دیدگاههای فلسفی خود شناخته میشود.
maimonidean
شخص مایمونیدنی به معنای پیروی از اصول فلسفی مایمون است.
maimonist
مایمونیست به معنای فردی است که به آموزههای مایمون اعتقاد دارد.
maimul
میمل به معنای چیزی کوچک یا ارزشمند است که معمولاً به عنوان هدیه داده میشود.
mainan
اسباببازی، اشیاء قابل بازی که برای سرگرمی یا آموزش کودکان طراحی شدهاند.
maine
مین، ایالتی در شمال شرقی ایالات متحده آمریکا که به طبیعت زیبا و سواحلش معروف است.
mainferre
mainferre، گونهای خاص از حیوانات یا گیاهان که ممکن است مورد توجه پژوهشها باشد.
mainlander
خشکینشین، فردی که در سرزمین اصلی زندگی میکند، بهویژه در مقابل افرادی که در جزایر زندگی میکنند.
mainlanders
خشکینشینان، افرادی که در سرزمین اصلی ساکن هستند، بهویژه در برابر کسانی که در جزایر زندگی میکنند.
mainliner
mainliner، فردی که به جنبههای اصلی و کلیدی یک موضوع یا پروژه تأکید دارد.
mainliners
خطوط اصلی، مسیرهایی هستند که به عنوان مسیرهای کلیدی در یک سیستم یا شبکه عمل میکنند.
mainmortable
داراییهایی که به طور عمده غیرقابل تلف شدن هستند و ارزش آنها پایدار است.
mainor
شخصی که بالاترین مقام اداری در یک شهرستان یا شهر است.
mainour
شخصی که در یک جامعه به عنوان نماینده یا رهبر عمل میکند.
mainpast
تاریخچه یا رویدادهای مهم یک پروژه یا موضوع خاص.
mainpernable
مفاهیم یا ایدههایی که میتوانند به طور عمده بررسی یا تحلیل شوند.
mainpernor
هنرمندی که نقش اصلی را در یک نمایش یا اجرا بر عهده دارد.
mainpin
سنجاق یا میخ اصلی که اجزا را به یکدیگر متصل میکند.
mainport
بندری که بیشترین حجم فعالیتها و عملیات حمل و نقل را دارد.
mainpost
ادارهای که در آن خدمات پستی مهمتر ارائه میشود.
mainprise
جایزهای که بالاترین ارزش را در یک مسابقه یا رویداد دارد.
mainprising
استراتژیای برای بهینهسازی منابع و بهبود کارایی در سیستمها و سازمانها.
mainprisor
مدیری که وظایف و مسئولیتهای تیم را بر عهده دارد.
mainprize
جایزهای که به عنوان بالاترین یا بهترین جایزه در یک مسابقه یا مراسم اعطا میشود.
mainprizer
شخصی که در ارزیابی و بررسی پروژهها و پیشنهادات متخصص است.
mainstreeter
شخصی که در حیات اجتماعی و فعالیتهای عمومی در جامعه فعال است.
mainstreetism
جنبشی که به تمرکز بر تجدید حیات اقتصادی و فعالیتهای محلی میپردازد.
mainswear
کلمه ماینسور به معنی پوشاک اصلی است که معمولاً برای استفاده روزمره طراحی و تولید میشود.
mainsworn
پوشاک ماینسورن به لباسهایی اطلاق میشود که به طور مداوم و در شرایط مختلف مورد استفاده قرار میگیرند.
maint
کلمه مینَت به معنی نگهداری و تعمیر تجهیزات و ماشینآلات است.
maintainability
قابلیت نگهداری به معنای سهولت در تعمیر و بهروزرسانی یک سیستم یا نرمافزار است.
maintainable
قابل نگهداری به معنای قابلیت حفظ و مدیریت آسان است.
maintenances
جمع کلمه نگهداری، به فرآیندهای مختلفی که برای حفظ تنظیمات و عملکرد بهینه اشیاء انجام میشود اشاره دارد.
maintenon
نام یک منطقه خاص در فرانسه با تاریخ و وابستگیهای فرهنگی خاص.
maintien
عمل نگهداشتن یا حفظ، به ویژه در زمینههای فرهنگی یا اجتماعی.
maintopman
شخصی که در بالاترین سطح مسئولیت یک پروژه یا سازمان را بر عهده دارد.
maintopmen
جمع مجموعهای از افراد در بالاترین سطح مسئولیت یک پروژه یا سازمان.