malleablize
مالئابل کردن، عمل تغییر شکل ماده به صورت قابل شکل‌پذیری بالاتر.
malleablized
مالئابل شده، به حالتی که ماده قابلیت تغییر شکل را پس از فرایند مالئابل شدن دارد.
malleablizing
ماله‌دار شدن به معنای قابلیت شکل‌پذیری یک ماده تحت تاثیر حرارت یا فشار است.
malleal
مالیال به ویژگی‌ها یا خواص مواد اشاره دارد که آنها را قادر به شکل‌پذیری می‌سازد.
mallear
مالیار به ابزاری اشاره دارد که دارای سطحی مناسب برای شکل‌دهی است.
malleate
ماله‌کردن به معنای شکل‌دادن یا تغییر دادن یک ماده، به خصوص فلز یا خاک، با استفاده از ابزار یا فشار.
malleated
ماله‌دار شده به حالتی اشاره دارد که ماده با فشار یا ابزار شکل‌پذیر شده است.
malleating
ماله‌کردن به فرایندی اشاره دارد که در آن ماده با فشار شکل‌پذیر می‌شود.
malleation
فرآیند شکل دادن به فلزات با استفاده از فشار، به گونه‌ای که قابل تغییر شکل باشند.
mallecho
اکوئی که تحت تأثیر روش‌های مختلف شکل دادن به مواد قرار می‌گیرد.
malled
احساس فشار و خستگی در شرایطی که انتظارهای زیاد از فرد وجود دارد.
malleifera
نسبت به گیاهانی که ساختار انعطاف‌پذیر دارند.
malleiferous
مواد یا آلیاژهایی که قابلیت تغییر شکل و انطباق را دارند.
malleiform
اشکالی که قابلیت انعطاف و نرم بودن دارند.
mallein
مالاین، یک آنتی‌ژن برای آزمایش عفونت در حیوانات است.
malleinization
مالاین‌زدایی فرآیند استفاده از مالاین برای تشخیص بیماری‌ها است.
malleinize
مالاین‌زنی به معنای استفاده از مالاین برای تشخیص بیماری است.
malleli
ماللی، نشانه‌های کوچکی در برخی ماهی‌ها که به عنوان ویژگی آناتومیک شناخته می‌شوند.
mallemaroking
مالماروکینگ، به رفتارها و فعالیت‌های خاص دریانوردان در کشتی اطلاق می‌شود.
mallemuck
مالموک به وضعیت‌های نامرتب یا کثیف اطلاق می‌شود.
mallender
مالندر، بخشی از بدن انسان که در آناتومی مورد بحث قرار می‌گیرد.
mallenders
مالندرها، انواع مختلف مالندر که ممکن است در افراد وجود داشته باشد.
malleoincudal
ماللئویینکودال، مفصلی در سیستم شنوایی که اهمیت زیادی دارد.
malleolable
ماللئولابل، به مناطق خاصی از مچ پا اشاره دارد که قابل تغییر و حرکت هستند.
malleolar
ماللئولار، مربوط به ناحیه مچ پا و استخوان‌های آن است.
malleted
ماللت شده، به ابزاری اطلاق می‌شود که با ضربه زدن با یک چکش یا ابزار مشابه استفاده شده است.
malleting
چکش‌کاری، عمل شکل دادن یا ضربه زدن به اجسام با استفاده از چکش.
malloy
مالوی، نام خانوادگی که در برخی از کشورها به ویژه ایرلند رایج است.
mallophagan
مالوفاگان، نوعی انگل که روی پرندگان زندگی می‌کند و به آنها آسیبی می‌زند.
mallophagous
مالوفاگوس، توصیف حشراتی که بر روی پرها و پوست پرندگان تغذیه می‌کنند.
malloseismic
مالوسیزمیک، مرتبط با فعالیت‌های زمین‌لرزه‌ای.
mallotus
مالوتوس، جنس از ماهی‌ها که در محیط‌های آب شیرین و شور زندگی می‌کنند.
mallowwort
مالوورت، نوعی گیاه که در مناطق مرطوب می‌روید و ممکن است خواص دارویی داشته باشد.
mallum
مالوم، مکانی پنهان و خصوصی که در طبیعت وجود دارد.
mallus
مالوس، اصطلاحی جدید در عرصه دیجیتال که به خصوص در رسانه‌ها کاربرد دارد.
malmag
مالماگ، نوعی پارچه مستحکم که برای لباس‌ها و محصولات مختلف به کار می‌رود.
malmaison
مالمزون، یک مکان تاریخی که به عنوان مکانی فراموش‌نشدنی در فرانسه شناخته می‌شود.
malmarsh
مالمارش، منطقه‌ای غنی از حیات وحش که برای انواع پرندگان و موجودات طبیعی شناخته می‌شود.
malmed
مالمد به معنی زخمی کردن یا آسیب رساندن به پوست است.
malmy
مالمی به معنی بی‌اعتمادی یا موقر نبودن در رفتار است.