mbunda
امبوندا، قومی در آفریقا که دارای تاریخ و سنتهای فرهنگی خاص خود هستند.
mcdonald
مکدونالد، یک رستوران زنجیرهای فست فود که در کشورهای مختلف شعبه دارد.
mcf
MCF، مخفف مجموعهای از اصطلاحات فنی است که در زمینههای مختلف به کار میرود.
mckay
مککی، یک نام خانوادگی است که معمولاً به افرادی از فرهنگهای انگلیسی زبان نسبت داده میشود.
mcphail
مکفیل، یک نام خانوادگی، به ویژه در فرهنگهای انگلیسی زبان، که ممکن است به نژاد یا محل خاصی اشاره داشته باشد.
mdewakanton
مدواکنتون، یک گروه از قبایل بومی آمریکایی که به طور خاص در منطقه مینهسوتا زندگی میکنند و تاریخچه غنی فرهنگی دارند.
mdnt
MDNT، یک اختصار که ممکن است در زمینههای مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، به ویژه در نوشتار یا مخابرات.
mdse
MDSE، اختصاری که به یک مفهوم خاص در زمینههای توسعه نرمافزار و تکنولوژی اشاره دارد.
mea
MEA، اختصاری که در زمینههای مختلف مطالعات محیط زیست و ارزیابیهای اکولوژیکی استفاده میشود.
meable
قابل تأثیر، به معنای قابلیت انعطاف و پذیرش تغییر در شرایط مختلف.
meach
چسباندن، به هم متصل کردن، در زمینههای مختلفی از جمله صنایع دستی و کشاورزی استفاده میشود.
meaching
عمل یا فرآیند چسباندن، بیشتر در صنعت یا هنر کاربرد دارد.
meacock
اصطلاحی برای اشاره به مردانی که از نظر اجتماعی خجالتی یا ضعیف تصور میشوند.
meacon
سیگنالی که به طور عمدی برای گمراه کردن کشتیها یا ناوگان دیگر ارسال میشود.
meader
کسی که عسل تولید یا جمعآوری میکند، معمولاً در زمینه کشاورزی و زنبورداری.
meadowbur
نوعی گیاه که به خاطر ویژگیهای خاص خود در زمینهای مرطوب رشد میکند.
meadowed
به معنای ایجاد یا پوشاندن با مرتع یا چمنزارطبیعی، در مواقعی اشاره به پوشش گیاهی دارد.
meadower
شخصی که به کشاورزی و به ویژه چمنزاری میپردازد.
meadowy
به چیزی که شبیه یک مرتع است و احساس آرامش و طبیعی بودن میدهد، گفته میشود.
meadowing
عمل چمنزاری یا تبدیل زمین به مرتع.
meadowink
نوعی گیاه که به چمنزارها تعلق دارد.
meadowless
به معنای عدم وجود مرتع یا چمنزار در یک منطقه.
meadowwort
مِیْدوَرْت گیاهی با خصوصیات دارویی است که معمولاً در دشتهای مرطوب رشد میکند و به عنوان یک گیاه دارویی شناخته میشود.
meadsman
مِیْدسْمَن به شخصی اطلاق میشود که بر مرتعها و مناطق طبیعی نظارت و مدیریت دارد.
meadsweet
مِیْدسوییت گیاهی خوشبو با گلهای زرد کمرنگ است که معمولاً در مناطق نزدیک به آب رشد میکند.
meadwort
مِیْدوُرت گیاهی است که در درمانهای گیاهی به کار میرود و به دلیل برگهای خاص خود قابل شناسایی است.
meagerly
مُیَسَّرَانه به معنای کم و ناچیز است و به نحوهای اشاره دارد که منابع و کمکها به طرز کمی ارائه شدهاند.
meagrely
از نظر کم بودن، به طرز ناکافی و اندکی توصیف میشود.
meak
میخ، به معنی فردی با شخصیت نرم و خجالتی که از بروز قاطعیت در موقعیتهای اجتماعی جلوگیری میکند.
meaking
میخ کردن، به معنی تلاش برای ابراز افکار یا احساسات به روشی نامتعادل و ترسو.
mealable
قابل مصرف، به معنی غذایی که میتوان آن را به راحتی تهیه و مصرف کرد.
mealberry
میله بری، به معنای نوعی میوه یا ماده غذایی که به عنوان منبع ویتامین و مواد مغذی استفاده میشود.
mealed
غذا خورده شده، به معنای اینکه غذایی مصرف شده یا آمادهسازی شده است.
mealer
غذاخور، به معنای فردی که علاقه زیادی به تهیه و سرو غذا دارد.
mealily
به معنای صحبت یا نوشتن به طرز نادرست و نامنظم که واضح نیست.
mealymouth
به معنی ارائه پاسخها یا نظراتی که شفاف و قاطع نیستند.
mealiness
وضعیتی که در آن غذا یا مادهای بافت نرم و شلختهای دارد.