minometer
ابزاری برای اندازه‌گیری مقادیر کوچک، به خصوص در علوم و فناوری.
minora
نامی که در فرهنگ‌ها و سنت‌های مختلف به کار می‌رود.
minorage
وضعیت قانونی افراد زیر سن بزرگسالی، معمولاً تحت تأثیر قوانین خاص.
minorate
کاهش یا کم کردن چیزی، به ویژه در زمینه مالی.
minoration
عمل کوچک‌تر کردن یا کاهش اندازه یا مقدار چیزی.
minorca
جزیره‌ای در دریای مدیترانه که بخشی از اسپانیا است و معروف به سواحل زیبا و طبیعتش.
minorcas
مینورکاس، نوعی نژاد گوسفند یا گونه‌ای خاص از پرنده‌ها در برخی جزایر است.
minoress
مینورس، زنی است که به دینی خاص تعلق دارد و معمولاً در قالب یک خواهر یا راهبه شناخته می‌شود.
minorist
مینوریست به تفکری اشاره دارد که به ارزیابی و تأکید بر اهمیت هنرمندان با کارهای کوچکتر و خلاقیت‌های مکمل می‌پردازد.
minorship
مینورشیپ به وضعیتی اشاره دارد که شامل حقوق و محدودیت‌های افراد زیر سن قانونی می‌شود.
minos
مینوس، کاراکتری در اساطیر یونانی که به عنوان پادشاه و قاضی مردگان شناخته می‌شود.
minot
مینوت، موجودی افسانه‌ای در اساطیر یونانی که به دلیل ویژگی‌هایش شناخته می‌شود.
minotaur
مینوتور در اسطوره‌های یونانی موجودی افسانه‌ای است که به عنوان یک موجود ترکیبی از انسان و گاو توصیف شده است.
minow
مینوی کوچک نوعی ماهی کوچک و سبک است که معمولاً در نهرها و دریاچه‌ها زندگی می‌کند.
mynpacht
مینپخت به معنای توافق‌نامه یا سند قانونی است که تأیید یا امضا می‌شود.
mynpachtbrief
مینپخت‌برف به الواح قانونی اشاره دارد که در آن شرایط و ضوابط یک اجاره‌نامه به طور مفصل آمده است.
mins
دقیقه‌ها به واحدهایی از زمان اطلاق می‌شود که هر یک معادل شصت ثانیه است.
minseito
مینسیتو به نوعی کیک سنتی ژاپنی گفته می‌شود که معمولاً در جشن‌ها و مراسم‌ها تهیه می‌شود.
minsitive
minsitive به معنی حساس و زود رنج است.
minsteryard
minsteryard به معنی حیاط یا فضایی مرتبط به وزارت است.
minstreless
minstreless به معنی فاقد موسیقی یا شعر است.
minstrelship
minstrelship به معنای مقام یا هنر خوانندگی است.
mintages
mintages به معنی مقدار یا نسخه‌ سکه‌های ضرب شده است.
mintaka
mintaka به معنای یکی از ستاره‌های مشهور در آسمان است.
mintbush
بوش نعناع، نوعی درختچه با برگ‌های معطر که عموماً در باغ‌ها یا فضای سبز کاشته می‌شود.
minty
طعم و بوی نعنا را دارد، معمولاً به خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها اشاره می‌کند.
mintier
به‌کار رفته برای توصیف چیزی که طعم یا عطر نعنا قوی‌تری نسبت به دیگر موارد دارد.
mintiest
به‌کار رفته برای توصیف چیزی که قوی‌ترین طعم یا عطر نعنا را دارد.
mintmaker
کسی که سکه یا شیء مشابهی از مواد مختلف می‌سازد، معمولاً در زمینه تولید پول.
mintmaking
فرآیند تولید سکه و دیگر اشیای مشابه، شامل مراحل مختلف و فناوری‌های خاص.
mintman
مردی که در پرورش و نگهداری نعناع تخصص دارد.
mintmaster
شخصی که مسئولیت تولید و مدیریت محصولات نعناع را بر عهده دارد.
mintweed
نوعی گیاه که به خانواده نعناع تعلق دارد و در باغ‌ها رشد می‌کند.
minuetic
مربوط به نوعی رقص یا موسیقی با ریتم منظم و زیبا.
minuetish
مربوط به سبک مینوت که نشان دهنده حسی از کلاسیک بودن است.
minum
نوعی گیاه که ممکن است خواص درمانی داشته باشد.
minunet
مینو نت، به معنای یک نوع گل با ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد که در طبیعت یافت می‌شود.
minuscular
مینیسکول، به معنای نوشتار کوچکی که غالباً دشوار به خواندن است.
minutary
مینوتاری، به معنای جزئیات بسیار کوچک و دقیق که معمولا در بررسی‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد.
minutation
مینوتیشن، به معنای تغییرات ریز و پراکنده در یک سیستم یا اثر.