bite one's lip
عمل نیش زدن به لب به معنای کنترل احساسات یا جلوگیری از ابراز آنها.
bite one's tongue
در سکوت به رفتار یا گفتار خود کنترل کردن، به ویژه زمانی که تمایل به گفتن چیزی منفی یا برانگیزاننده وجود دارد.
biternate
به گیاهانی اشاره دارد که دارای برگهایی هستند که به صورت سهتایی یا سه قسمت جداگانه از یکدیگر قرار دارند.
bit error rate
معیاری برای اندازهگیری تعداد خطاهای ناشی از عدم تطابق بیتها در دادههای منتقل شده.
bite-sized
به روشهای ساده و کوچک اشاره دارد که برای هر کسی قابل درک است.
bite the bullet
باید کاری سخت یا ناخوشایند را با شجاعت انجام دهید، به خاطر شرایط یا فشار.
bite the dust
به معنای مردن یا بهطور کلی از بین رفتن، به ویژه در شرایطی که نبرد یا مبارزه وجود دارد.
bitey
به معنای تمایل به گاز گرفتن یا نیش زدن، معمولاً در مورد حیوانات خانگی.
biting midge
به نوعی حشرات کوچک و گازگیری اشاره دارد که معمولاً در مناطق مرطوب یافت میشوند.
bitmap
بیتمپ، یک نوع تصویر دیجیتال است که در آن هر پیکسل با یک بیت مشخص میشود و معمولاً برای تصاویر گرافیکی استفاده میشود.
bit of fluff
بیت آف فلاف به معنای چیزی بیفایده و کم اهمیت است که به بحث اصلی اضافه میشود و ارزشی ندارد.
bit of rough
بیت آف راو به معنای شخص یا چیزی با جذابیت خشن و نامرتب است که ممکن است جذاب باشد.
bitonal
بیتونال به معنای چیزی است که شامل دو رنگ یا دو حالت مختلف میباشد.
bit on the side
بیت آن د ساید به معنای داشتن یک رابطه عاطفی یا جنسی پنهانی در کنار یک رابطه اصلی است.
bit part
بیت پارت به معنای یک نقش کوچک در یک فیلم، نمایش یا کار هنری است.
bit rate
نرخ بیت، مقدار دادهای است که در یک ثانیه منتقل میشود و معمولاً در ارتباطات دیجیتال استفاده میشود.
bitrex
بیترکس یک ماده شیمیایی تلخ است که برای جلوگیری از بلعیدن مواد خطرناک استفاده میشود.
bits and pieces
مجموعهای از چیزهای کوچک و تفکیکشده، ممکن است بدون ارتباط واضح باشند.
bitstream
بیتاستریم یک جریان دادهای دیجیتال است که شامل دنبالهای از بیتها میباشد.
bitter almond
بادام تلخ نوعی بادام است که حاوی مواد سمی است و باید با احتیاط مصرف شود.
bitter apple
سیب تلخ، نوعی سیب است که طعمی تلخ دارد و معمولاً در مصرف خوراکی مناسب نیست.
bittercress
بیدمشک، سبزی خوراکی با طعم تلخ و تند که معمولاً در سالادها و غذاهای دیگر استفاده میشود.
bitter greens
سبزیجات تلخ، نوعی سبزیجات هستند که طعمی تلخ دارند و معمولاً سرشار از مزایای غذایی هستند.
bittering agent
عامل تلخی، مادهای است که به غذا یا نوشیدنی اضافه میشود تا طعم تلخی ایجاد کند.
bitter lemon
لیمو تلخ، نوعی لیمو است که طعمی تلخ و ترش دارد و معمولاً در نوشیدنیها استفاده میشود.
bitterling
بیدمشک، نوعی ماهی کوچک است که معمولاً در آب دریاچهها و رودخانهها وجود دارد.
bittern
بیوزن، نوعی پرنده از خانوادهٔ حواصیلها که به ویژه در مناطق مرطوب زندگی میکند.
bitterness
تلخی، احساس ناخوشایندی که معمولاً ناشی از ناملایمات یا ناکامیها است.
bitter orange
پرتقال تلخ، نوعی مرکبات که طعمی تلخ و معطر دارد و در برخی غذاها و داروها استفاده میشود.
bitter pit
تلخی حفره، یک بیماری در میوهها به ویژه سیب که باعث آسیب به بافت داخلی میشود.
bittorrent
بیتتورنت، پروتکل اشتراکگذاری فایل که به کاربران اجازه میدهد تا دادهها را به صورت همزمان از چندین منبع بارگیری کنند.
bitts
بیتس، اجزایی در کشتی هستند که برای نگهداشتن و بستن طنابها به کار میروند.
bitty
کوچک و پراکنده، معمولاً برای توصیف چیزهای ناچیز یا کماهمیت استفاده میشود.
bitumastic
بیتوماتیک، نوعی ماده نفوذناپذیر که برای عایقکاری و محافظت در برابر آب به کار میرود.