missileproof
مقاوم در برابر موشک، به چیزی اطلاق میشود که توانایی تحمل حمله یا آسیب ناشی از موشکها را دارد.
missyllabication
تقسیمبندی نادرست هجایی به اشتباه در جداسازی یا تشکیل هجای یک کلمه اطلاق میشود.
missyllabify
به اشتباه تقسیم کردن هجای یک کلمه، به روش نادرست هجاست.
missilry
مسئله یا تکنیک مربوط به موشکها و سلاحهای مشابه که به عنوان یک بخش مهم از استراتژیهای نظامی در نظر گرفته میشود.
missilries
جمع کلمه موشک که به مجموعهای از سلاحها و فناوریهای مشابه اشاره دارد.
missiness
حالتی که در آن چیزی نرم و مرطوب است؛ در توصیف غذا یا مواد دیگر استفاده میشود.
missingly
به شیوهای که احساسMissing یا غیبت را نشان دهد.
missional
مربوط به مأموریت، به ویژه در زمینه اجتماعی یا مذهبی.
missionaryship
حرفه یا وضعیت کسی که مأموریتهای دینی یا اجتماعی را انجام میدهد.
missionarize
تبلیغ کردن، فرایند انتقال باورها و ارزشهای دینی به دیگران.
missioned
ماموریت داده شده، تخصیص وظایف مشخص به افراد یا گروهها برای انجام یک کار خاص.
missioning
فرایند تعریف و تخصیص هدف یا وظیفه به افراد یا گروهها.
missionize
تلاش برای تبلیغ و گسترش باورهای دینی یا فرهنگی.
missionizer
مبلّغ، فردی که برای تبلیغ یا ترویج مذهب یا فرهنگی خاص کار میکند.
missisauga
میسیساگا، شهری در کانادا که در نزدیکی تورنتو واقع شده است و به عنوان یک مرکز مهم اداری و تجاری شناخته میشود.
missises
از دست دادن یا نبودن کسی یا چیزی که برای شما مهم است.
missishness
حالت یا کیفیت نداشتن چیزی یا کسی که احساس کمبود ایجاد میکند.
mississippi
رودخانهای بزرگ که از شمال به جنوب ایالات متحده جریان دارد و به عنوان مرز بین ایالتهای مختلف عمل میکند.
missit
احساس فقدان یا ناراحتی به خاطر نبودن چیزی یا شخص خاص.
missmark
اشتباهی که در نشانهگذاری یا اشاره به موضوعی رخ میدهد.
missment
عدم انجام، به معنای ناکامی در انجام یک کار یا وظیفه.
missort
سوء دستهبندی، به معنای قرار دادن اشیاء یا اطلاعات در گروه یا دسته نادرست.
missorted
دستهبندی نادرست، اشاره به وضعیتی که اشیاء به اشتباه گروهبندی یا مرتب شدهاند.
missorting
عمل دسته بندی نادرست، فرآیند یا عمل انجام خطا در گروهبندی یا مرتبسازی اشیاء.
missorts
افعال دسته بندی نادرست، به عملیات یا فعالیتهای که در آن اشیاء به طور نادرست مرتب میشوند اشاره دارد.
missound
صدای نادرست، به معنای وجود اشکال در کیفیت یا وضوح صدا.
missounded
به صورت نادرست تلفظ شده، نمایانگر کلمه یا جملهای است که در طول بیان نادرست تلفظ شده است.
missounding
فرایند یا عمل نادرست تلفظ کردن، که میتواند باعث عدم واضحیت در گفتگو شود.
missounds
فرم جمع از missound، اشاره به حالاتی که در آن کلمات به اشتباه تلفظ میشوند.
missouri
ایالتی در ایالات متحده آمریکا که در مرکز ایالتهای غربی واقع شده است.
missout
از دست دادن فرصتی برای بهرهمندی از یک چیز خوب یا مثبت.
missouts
مواردی که از دست میروند یا فرصتهایی که صورت نمیگیرند.
misspace
فضای نادرست بین کلمات یا جملات در نوشتار.
misspaced
وقتی که فاصلهها یا فضای بین عناصر نوشتاری به درستی تنظیم نشده است.