molmutian
مولموتیان، اصطلاحی در متون باستانی که به مفاهیم خاصی اشاره دارد، در زمینه‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.
molochize
مولکوز کردن، به معنای قربانی کردن ارزش‌های اخلاقی برای دستیابی به موفقیت یا پیشرفت در یک حوزه خاص است.
molochship
مولکوشیپ، نماد وفاداری افراطی یا فدای کامل که در ارتباطات انسانی یا ادبیات به کار می‌رود.
molocker
مولاکر، وسیله‌ای برای نگهداری امن اشیا و وسایل شخصی که معمولاً در مکان‌های عمومی استفاده می‌شود.
moloid
مولود، نوعی موجود تخیلی با ویژگی‌های خاص در دنیای بازی‌ها یا ادبیات فانتزی.
moloker
مولکر، ابزاری یا سیستمی که برای بهینه‌سازی کارایی و بهبود فرآیندها طراحی شده است.
molompi
مولومپی، نوعی پرنده رنگارنگ بومی جنگل‌های گرمسیری.
molosse
مولوسه، نژادی از سگ‌ها که به عنوان نگهبان و در نبردها استفاده می‌شده.
molosses
مولوس‌ها، نژادی از سگ‌ها که به وفاداری و قدرت خود مشهورند.
molossian
مولوسین، مربوط به نژاد مولوسه‌ها و شجاعت تاریخی آن‌ها.
molossic
مولوسیک، ویژگی‌هایی که به نژادهای مولوسه اختصاص دارد.
molossidae
مولوسیده، خانواده‌ای از خفاش‌ها که شامل گونه‌های بزرگ است.
molossine
مولوسین، نژادی از سگ‌ها که بزرگ و قوی است و معمولاً به عنوان سگ نگهبان استفاده می‌شود.
molossoid
مولوسوئید، اشاره به گروهی از نژادهای سگ بزرگ و عضلانی که معمولاً برای نگهبانی استفاده می‌شوند.
molossus
مولوسوس، نژادی از سگ‌ها که در زمان‌های باستان برای جنگ و کاربردهای نظامی پرورش داده می‌شد.
molothrus
مولوتروس، نوعی پرنده که تخم‌هایش را در آشیانه پرندگان دیگر می‌گذارد.
molpe
مولپه، در اسطوره‌شناسی به عنوان نمادی از رقص و موسیقی باستانی شناخته می‌شود.
molrooken
مولروکن، شکل خاصی از داستان‌گویی که معمولاً در فرهنگ‌های خاص رواج دارد.
moltenly
به صورت ذوب شده، حالتی که یک ماده به حالت مایع تبدیل شده است.
molter
دستگاهی که برای ذوب کردن مواد به کار می‌رود.
molters
جمع دستگاه‌های ذوب‌کننده.
moltten
صفتی برای اشاره به حالتی که یک ماده ذوب شده است.
molucca
جزایری در اقیانوس هند که به خاطر ادویه‌ها و تنوع زیستی مشهور است.
moluccella
گیاهی با برگ‌های خاص که در تزئینات گل به کار می‌رود.
moluche
ملوچه، نوعی میوه گرمسیری که در مناطق خاصی رشد می‌کند.
mombin
مومبین، نوعی میوه با طعم خاص که در برخی نقاط آمریکای جنوبی رشد می‌کند.
momble
زیر لب گفتن، صحبت کردن به طور نامفهوم و کم‌صدا.
mombottu
مومبوتو، تکنیک دستی در هنرها و صنایع دستی.
mome
موم، اصطلاح سیاسی-فرهنگی در برخی جوامع.
momental
لحظه‌ای، تعریفی برای تغییرات سریع و ناگهانی.
momentally
لحظه‌ای به معنی مرتبط با لحظات کوتاه و ناپایدار است.
momentaneall
لحظه‌ای به معنای آنی و فوری، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که به سرعت تغییر می‌کنند.
momentaneity
لحظه‌ای بودن، به سرعت تغییر کردن و ناپایداری اشاره دارد.
momentaneous
آنی، به مواردی اشاره دارد که ناگهان و برای یک لحظه رخ می‌دهد.
momentaneously
به معنای آنی و فوری بودن، به وقوع چیزهایی اشاره دارد که به سرعت یا ناگهانی اتفاق می‌افتند.
momentaneousness
لحظه‌ای بودن به کیفیت ناپایدار بودن و گذرای احساسات اشاره دارد.
momentany
لحظه‌ای به معنای چیزی است که به صورت ناگهانی و در یک لحظه اتفاق می‌افتد.
momentariness
لحظه‌ای بودن به ویژگی یا حالت چیزی اشاره دارد که دارای طبیعتی زودگذر و ناپایدار است.
momento
یادگاری به شیء‌ای گفته می‌شود که به منظور یادآوری یک تجربه خاص یا شخص خاص نگهداری می‌شود.
momentoes
یادگاری‌ها به اشیاء گفته می‌شود که یادآور تجربیات یا مکان‌های خاص هستند.