nonprotesting
غیرمعترض، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فرد یا گروه هیچ اعتراضی ندارد.
nonprotractile
غیر قابل کشش، به این معنا که نمی‌تواند به جلو یا عقب کشیده شود.
nonprotractility
غیر قابل کشش بودن، ویژگی‌ای که به وسیله آن یک موجود نمی‌تواند کشیده شود.
nonprotraction
غیر کشش، عدم وجود کشش یا گسترش در یک موجود.
nonprotrusion
عدم برآمدگی، حالتی که در آن چیزی به بیرون بر نمی‌آید.
nonprotrusive
غیر برآمده، به معنای عدم وجود برآمدگی یا توجه زیاد.
nonprotrusively
به صورت غیر برآمده، بدون جلب توجه زیاد.
nonprotrusiveness
عدم بیرون زدن، به معنای عدم وجود توده‌های اضافی یا برآمدگی‌هایی است که ممکن است در دکوراسیون یا طراحی وجود داشته باشد.
nonprotuberance
عدم برآمدگی، به معنای عدم وجود هرگونه برآمدگی یا توده‌ای است که ممکن است در سطح پدیده‌ای وجود داشته باشد.
nonprotuberancy
عدم برآمدگی، اشاره به شرایطی دارد که در آن هیچ برآمدگی یا حفره‌ای وجود ندارد.
nonprotuberancies
عدم برآمدگی‌ها، به جوانب مختلفی از طراحی اشاره دارد که در آن هرگونه برآمدگی وجود ندارد.
nonprotuberant
غیر برآمده، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن هیچگونه برجستگی یا برآمدگی وجود ندارد.
nonprotuberantly
به‌صورت غیر برآمده، به معنای انجام تمامی فعالیت‌ها بدون ایجاد هرگونه برآمدگی یا تاکید غیرضروری است.
nonprovable
غیرقابل اثبات، به بیانیه یا نظریه‌ای اشاره دارد که نمی‌توان صحت یا نادرستی آن را در یک سیستم معین ثابت کرد.
nonproven
غیراثبات شده، به چیزی اشاره دارد که هنوز قابلیت اثبات ندارد یا هیچ مدرکی برای حمایت از آن وجود ندارد.
nonprovided
غیر ارائه شده، به چیزی اشاره دارد که فراهم نشده یا به در دسترس نبودن آن اشاره دارد.
nonprovident
غیر صرفه‌جو، به فردی اشاره دارد که به آینده و نیازهای مالی‌اش توجه نمی‌کند.
nonprovidential
غیرآشکارکننده، به شرایطی اشاره دارد که در آن سرنوشت و نتایج تصادفی و بی‌مورد به نظر می‌رسند.
nonprovidentially
به شیوه‌ای غیرآشکارکننده اشاره دارد، جایی که دلیل یا هدفی برای نتایج وجود ندارد.
nonprovidently
به طرز غیرمعقول یا ناپخته عمل کردن، به ویژه در مورد خرج و مدیریت منابع.
nonprovider
کسی که تأمین مالی یا پشتیبانی نمی‌کند، به خصوص در خانواده یا رابطه.
nonprovincial
غیر مرتبط با یک منطقه یا استان خاص، دارای دیدگاه‌های گسترده و جهانی.
nonprovincially
به شکلی غیر وابسته به یک منطقه خاص، معمولاً شامل دیدگاه‌ها یا تأثیرات گسترده.
nonprovisional
به معنای دائمی و غیرموقتی، به ویژه در زمینه قراردادها یا توافقات.
nonprovisionally
به شکلی دائمی و غیرموقتی، معمولاً به منابع یا بودجه اشاره دارد.
nonprovisionary
درخواست ثبت اختراعی که نیازی به تجدید نظر ندارد و مستقیماً برای ثبت نهایی ارائه می‌شود.
nonprovocation
عدم تحریک، به معنای خودداری از عمل یا رفتاری است که دیگران را تحریک کند.
nonprovocative
غیر تحریک‌آمیز به چیزهایی اطلاق می‌شود که عمداً دیگران را تحریک نمی‌کند.
nonprovocatively
به شیوه‌ای که تحریک یا تنش ایجاد نکند.
nonprovocativeness
غیر تحریک‌پذیری به ویژگی‌هایی اشاره دارد که باعث تحریک یا کنش‌های منفی نمی‌شود.
nonproximity
عدم نزدیکی، ویژگی یا وضعیت بودن در فاصله و دور از چیزی است.
nonprudence
عدم احتیاط به معنی نداشتن دقت و مراقبت در تصمیم‌گیری‌ها است، که می‌تواند به نتیجه‌های نامطلوب منجر شود.
nonprudent
غیر معقول به معنی نداشتن احتیاط و دقت در انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌ها است.
nonprudential
غیر احتیاطی به معنای نداشتن دقت و سنجش در کارها و سیاست‌های مالی است.
nonprudentially
به طور غیر احتیاطی به معنای انجام کارها بدون دقت و سنجش لازم است.
nonprudently
به طور غیر احتیاطی به معنی انجام تصمیمات مالی بدون دقت و فکر کافی است.
nonpsychiatric
غیر روان‌پزشکی به مسائلی اشاره دارد که به علم روانپزشکی مرتبط نیستند.
nonpsychic
غیر روان‌شناختی به معنای نداشتن توانایی در درک و احساس مسائل روانی و غیرقابل مشاهده است.
nonpsychical
به معنای عدم ارتباط با جنبه‌های روانی یا ذهنی و تمرکز بر واقعیات عینی دارد.
nonpsychically
به معنای انجام عمل بدون ارتباط با جنبه‌های روانی و ذهنی است.