nonruling
غیر حاکم به وضعیتی اطلاق میشود که در آن شخص یا گروهی در قدرت نیست.
nonruminant
غیر نشخوارکننده، به موجوداتی اطلاق میشود که دارای معدهای ساده و سیستم هضمی قوی هستند، در تضاد با نشخوارکنندگان که معدههای چندگانه دارند.
nonruminantia
غیر نشخوارکنندهها به همه نوع جانورانی که نشخوار نمیکنند گفته میشود، که شامل چندین گونه از جمله پرندگان و پستانداران میشود.
nonruminating
غیر نشخوارکننده به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد به طور مکرر در مورد مسائل فکر نمیکند و به جای آن به طور موثر عمل میکند.
nonruminatingly
به شیوهای اشاره دارد که در آن فرد بدون تکرار بیمورد افکار به یک موضوع میپردازد.
nonrumination
غیر نشخوارکردن به فرآیند عدم تکرار افکار در ذهن گفته میشود و به عنوان یک روش برای بهبود تمرکز و ذهنآگاهی مطرح میشود.
nonruminative
غیر نشخوارکننده به نوعی از تفکر یا رفتار اشاره دارد که در آن فرد به جای تحلیل بیش از حد، به صورت مؤثر عمل میکند.
nonrun
غیراجرایی به معنای عدم توانایی در اجرا یا عمل است، به ویژه در زمینههایی که به عملکرد نیاز دارند.
nonrupturable
غیرپارهشونده به معنای عدم قابلیت پارگی یا شکستگی در مواد و اجسام است.
nonrupture
غیرپارگی به معنای وضعیت یا عملکردی است که در آن هیچ شکاف یا تجزیهای رخ نمیدهد.
nonrurally
غیررورالی به معنای فعالیت یا موقعیت در مناطق شهری به جای روستایی است.
nonrustable
غیرزنگزن به معنای عدم توانایی در زنگزدن یا آسیبدیدن در اثر رطوبت و آب است.
nonrustic
غیرروستایی به معنای طراحی یا سبک زندگی است که با فضاهای روستایی یا سنتی مطابقت ندارد.
nonrustically
غیر روستایی به معنای عدم ارتباط یا نداشتن ویژگیهای روستایی است که ممکن است شامل شیک بودن یا مدرن بودن باشد.
nonsabbatic
غیر سابراتیک به معنای شخصی است که در حال استراحت و وقفه نیست و به کار ادامه میدهد.
nonsaccharin
غیر شیرین به معنای نبودن طعم شیرین یا غیر طبیعی و تصنعی در توصیف یا رویدادها است.
nonsaccharine
غیر شیرین به معنای نبودن طعم یا احساس شیرین و احساسی در کلمات یا رفتارها است.
nonsaccharinity
عدم شیرینی به معنای فقدان احساس شیرین و احساسی و عاطفی در ارتباطات یا برخوردها است.
nonsacerdotal
غیر کشیشی به معنای عدم وابستگی به کشیشان یا نهادهای مذهبی در امور روحانی است.
nonsacred
غیرمقدس، که به چیزی مقدس یا ارشمند مرتبط نیست.
nonsacredly
به صورت غیرمقدس، با بیان یا طرز تفکری که جنبه مقدس ندارد.
nonsacrifice
عدم فدا کردن، عملی که در آن فدایی تقدیم نمیشود.
nonsacrificial
غیرقربانی کننده، به معنای عملی که به هدف خاصی میرسد بدون اینکه چیزی را قربانی کند یا به خطر بیندازد.
nonsacrificing
غیرقربانی کننده، اشاره به ویژگی یا نگرش فردی که مایل به قربانی کردن چیزی برای دیگران نیست.
nonsacrilegious
غیرشیرینس زار، به معنای عدم بیاحترامی به مقدسات یا مفاهیم دینی.
nonsacrilegiously
به طور غیرشیرینس زار، به معنای ابراز کردن نگرشها یا نظرات بدون بیاحترامی به مقدسات.
nonsailor
غیرملوان، به معنای فردی که در زمینه دریانوردی تجربه یا مهارت ندارد.
nonsalability
غیرقابل فروش بودن، به ویژگی یک دارایی اشاره دارد که به راحتی نمیتوان آن را به پول نقد تبدیل کرد.
nonsalable
غیرقابل فروش، اصطلاحی است برای توصیف کالایی که نمیتوان آن را به فروش رساند.
nonsalaried
غیرساعتی به کارمندی اطلاق میشود که حقوق ثابت دریافت نمیکند.
nonsale
غیرقابل فروش، به کالاهایی اشاره دارد که نمیتوان آنها را در فروشگاهها خریداری کرد.
nonsaleability
عدم امکان فروش، به حالتی اطلاق میشود که محصولی بهدلیل ویژگیهای خاص، نمیتواند به فروش برسد.
nonsaleable
غیرقابل فروش، به معنای اینکه چیزی برای عرضه یا فروش عمومی مناسب نیست.
nonsaleably
به صورت غیرقابل فروش، به شرایطی اشاره دارد که چیزی به دلیل نقص یا آسیب نمیتواند فروخته شود.
nonsaline
غیرنمکی، به معنای اینکه حاوی نمک نیست.