overappraise
بیش از حد ارزیابی کردن، یعنی ارزش یا کیفیت چیزی را فراتر از آنچه که واقعاً هست، تخمین زدن.
overappraised
بیش از حد ارزیابی شده، به معنای اینکه چیزی بیشتر از آنچه که ارزش دارد، ارزیابی شده است.
overappreciative
بیش از حد قدردانی کننده، اشاره به فردی دارد که به شدت و شاید غیرطبیعی از دیگران قدردانی میکند.
overappreciativeness
قدردانی بیش از حد، حالتی است که در آن فرد به شدت از کارها یا رفتارهای دیگران قدردانی میکند.
overapprehended
درک کردن بیش از حد، به معنای فهمیدن نیتها یا پیامها به شیوهای است که باعث ایجاد نگرانی یا سوءتفاهم میشود.
overargumentative
بیش از حد بحثبرانگیز، اشاره به کسی دارد که در بحثها به شکلی افراطی استدلال میکند و ممکن است دیگران را ناراحت کند.
overargumentatively
به شکلی که در آن بحث یا استدلال به شکلی افراطی است، به طوری که ممکن است ارتباط را مختل کند.
overargumentativeness
وضعیتی که فرد به طور افراطی در بحثها جدل میکند، و این موضوع میتواند برای دیگران آزاردهنده باشد.
overartificial
بیش از حد مصنوعی، اشاره به چیزی دارد که به طرز غیرطبیعی یا افراطی طراحی شده، به طوری که جذابیت طبیعی را از دست میدهد.
overassess
بیش ارزیابی کردن، به معنای ارزیابی بیش از حد یک وضعیت یا توانایی، به خصوص زمانی که ممکن است نادرست باشد.
overassessment
بیش ارزیابی، عمل ارزیابی کردن به صورت بیش از حد و نادرست، به خصوص در زمینههای آموزشی یا حرفهای.
overassumed
بیش فرض شده، اشاره به انتظارات یا باورهایی که بیش از حد بر اساس حدس و گمان شکل گرفتهاند.
overassuming
بیش فرض کن، اشاره به حالتی که فرد تصور میکند اطلاعات بیشتری نسبت به آنچه واقعاً وجود دارد، دارد.
overassumption
فرض بیش از حد، به معنای فرض کردن چیزهایی بدون شواهد کافی، که ممکن است منجر به نتایج نادرست یا ناامیدی شود.
overassumptive
بیش فرضی، به معنای داشتن نظرات یا فرضیات غیرمنطقی و بیش از حد درباره موقعیتها یا افراد.
overassumptively
به صورت بیش فرضی، به نوعی که فرضیات غیرمنطقی و بیش از حد دربارهٔ دیگران یا وضعیتها صورت گیرد.