overcensor
سانسور بیش از حد به معنای تداخل و کنترل بیش از اندازه بر محتوای اطلاعاتی است که ممکن است باعث محدود شدن بیان و تفکر آزاد شود.
overcensorious
سانسورگرای بیش از حد به معنای انتقاد تند و نامناسب از دیگران و تمایل به کنترل رفتارها و گفتارها میباشد.
overcensoriously
به شکل بیش از حد سانسورگرایانه به معنای انتقاد تند و غیرمنصفانه به طوری که تأثیر منفی بر روی دیگران داشته باشد.
overcensoriousness
سانسورگرایی بیش از حد به معنای حالت یا کیفیت انتقاد و قضاوت نامناسب و بیرحمانه است.
overcentralization
تمرکز بیش از حد به معنای تجمیع قدرت و تصمیمگیری در دست یک نهاد یا شخص خاص است که ممکن است منجر به مشکلاتی در کارایی و نوآوری شود.
overcentralize
متمرکز کردن بیش از حد به معنای تجمع قدرت و تصمیمگیری در یک سطح مرکزی است که ممکن است به واکنشپذیری کم و مشکلات در تصمیمگیریهای محلی منجر شود.
overcentralized
بیش از حد متمرکز، وضعیتی است که در آن قدرت یا کنترل به یک مرکز خاص محدود شده و دیگر نقطههای مختلف توان تاثیرگذاری ندارند.
overcentralizing
متمرکز کردن بیش از حد، به معنی انحصار قدرت یا کنترل در یک مرکز خاص و عدم توانایی دیگر نقاط در تاثیرگذاری به موقع است.
overcerebral
بیش از حد عقلانی، به حالتی اطلاق میشود که تفکر و استدلال بیش از حد برای یک موضوع خاص انجام شده و احساسات یا خلاقیت در آن نادیده گرفته میشود.
overcertify
بیش از حد گواهی دادن، به معنی صدور گواهینامه یا تاییدیه به طور افراطی است که ممکن است باعث مشکلات اداری شود.
overcertification
بیش از حد گواهیسازی، وضعیتی است که در آن گواهینامهها یا تاییدیهها به طور افراطی صادر میشوند و میتواند به پیچیدگیهای اداری منجر شود.
overcertified
بیش از حد گواهیشده، به وضعیتی اطلاق میشود که یک محصول یا خدمات به طور افراطی گواهینامه دریافت کرده است و ممکن است اطلاعات واقعی آن را مخفی کند.
overcertifying
بیش از حد تأیید کردن، به معنای تأیید فرایند یا محصولی به طور غیرضروری و بدون رعایت استانداردهاست.
overchafing
زیادهروی در مالش، به معنای انجام مالش بیش از حد به گونهای که منجر به ناراحتی یا آسیبها شود.
overchannel
انتقال بیش از حد اطلاعات، به معنای ارسال و انتقال اطلاعات از طریق چندین کانال به صورتی که ممکن است منجر به سردرگمی شود.
overchargement
بیشبار شدن، حالتی که در آن یک سیستم یا جزء به میزان بالاتر از آنچه طراحی شده، بارگذاری میشود.
overcharitable
بیش از حد سخاوتمند، توصیف فردی که به طور بیش از حد به کمک یا بخشش به دیگران میپردازد.
overcharitably
به صورت بیش از حد سخاوتمند، توصیف عملی که در آن شخص به طور غیرمعمول سخاوتمندانه عمل میکند.
overcharity
سخاوت بیش از حد، حالتی که در آن فرد به طور غیرمعمول و بیش از حد به کمک و بخشش به دیگران میپردازد.
overchase
بیش از حد تعقیب کردن، به معنای دنبال کردن یا پیروی از چیزی به طور افراطی و بدون توجه به جوانب دیگر.
overcherish
بیش از حد دوست داشتن، به ویژه در مورد افراد یا اشیاء، به طوری که به آنها آسیب برساند یا وابستگی غیرمنطقی ایجاد کند.
overcherished
به حالتی اطلاق میشود که شخص نسبت به چیزی یا کسی بیش از حد محبت و توجه نشان دهد و این سبب مشکلاتی از جمله وابستگی میشود.
overchidden
به حالتی اطلاق میشود که اطلاعات یا احساسات به طور زیادی مخفی نگه داشته شدهاند و این میتواند عواقب منفی به همراه داشته باشد.
overchief
موضع یا رفتاری که به طور غیرمنطقی برتری طلبانه یا خودخواهانه است و میتواند به روابط آسیب برساند.
overchildish
به حالتی اطلاق میشود که شخص رفتار یا نگرشهای کودکانه را به طور غیرمعمول و نامناسب به نمایش میگذارد.
overchildishness
بچهگانه بودن بیش از حد، رفتاری که نشاندهنده ناپختگی در بزرگسالان است، به گونهای که ممکن است در بین دیگران غیرقابل قبول باشد.
overchlorinate
بیش از حد کلر زدن، اضافه کردن مقدار زیاد کلر به آب برای تمیزی که ممکن است به سلامت ضرر برساند.