passegarde
پاسگران، کسی که در حفظ و محافظت از آثار و نمایشگاهها نقش دارد.
passemeasure
پاسیمتر، ابزاری برای اندازهگیری در زمینههای هنری و خلاقانه که به تحقق تناسبات و تعادل کمک میکند.
passement
پاسمان، تزئینی که معمولاً برای تزیین پردهها یا مبلمان به کار میرود و به زیبایی آن کمک میکند.
passemented
فرآیند اضافه کردن تزئینی به چیزی به منظور زیباسازی آن.
passementing
فرآیند کار بر روی تزیین و افزودن پاسمان به پارچه یا محصولات دوخت.
passemezzo
تکنیک خاصی در خیاطی که به ایجاد جزئیات زیبا و پیچیده کمک میکند.
passen
به معنای رد کردن فرصتی یا انتقال چیزی به شخص دیگری.
passeres
پاسرس، نام علمی به خانوادهای از پرندگان است که شامل بسیاری از گونههای مختلف میباشد و معمولاً به دلیل تواناییهای آواز خوانی معروف هستند.
passeriform
پاسرiform به ردهای از پرندگان اطلاق میشود که شامل بسیاری از گونههای مختلف است و در زیستگاههای متنوعی زندگی میکنند.
passeriformes
پاسرiformes به یک رده پرندگانی اطلاق میشود که به خاطر تنوع در رژیم غذایی و رفتارهای اجتماعیشان معروف هستند.
passerina
پاسرina به یک گروه از پرندگان اشاره دارد که معمولاً رنگهای زندهای دارند و در گلهها زندگی میکنند.
passewa
پاسوا یک اصطلاح خاص است که در زمینههای منطقوی به کار میرود و میتواند نشاندهنده عناصر فرهنگی محلی باشد.
passgang
پاسگنگ به یک گروه یا جامعه خاص اشاره دارد که تاریخ و هویت خاص خود را دارد.
passibility
عبورپذیری، توانایی یا قابلیت برای گذر کردن یا عبور از چیزی.
passibleness
قابلیت عبور، وضعیت یا ویژگی چیزی که امکان عبور از آن وجود دارد.
passiflora
جنس گیاهی از خانواده گلساعتیان، که اغلب به عنوان گیاهی زینتی کشت میشود.
passifloraceae
خانوادهای از گیاهان که شامل گیاهانی است که میوههایی خاص تولید میکنند.
passiflorales
ردهای از گیاهان که شامل خانواده پاسیفلوراسه میشود.
passimeter
ابزاری برای اندازهگیری یا پیگیری مشخصهای خاص.
passingly
به طور گذرا، به شکلی غیرمستقیم یا غیرقابل توجه.
passionary
شخصی که دارای اشتیاق و تعهد شدید به چیزی است.
passionaries
افرادی که به یک ایده یا هدف خاص با شدت و علاقه بسیار زیاد اختصاص دارند.
passionative
دستگاه یا حالتی که با احساسات و شور و اشتیاق شدید همراه است.
passionato
به معنای ایجاد احساسات و شور و اشتیاق در هنر، به ویژه موسیقی.
passioned
نشاندهنده شور و اشتیاق زیاد در گفتار یا عملکرد.
passionful
نشانهای از شور و حرارت در فعالیتی یا خلق چیزی.
passionfully
به معنای انجام چیزی با اشتیاق و fervor. معمولاً به احساسات قوی و عمیق اشاره دارد.
passionist
شخصی که به شدت به احساسات و تجارب عاطفی ارزش میدهد و در جستجوی ارتباطات عمیق است.
passionlike
آثاری و نشانههایی از اشتیاق را نشان میدهد.
passionometer
پاسیشنومتر، ابزاری است که برای اندازهگیری میزان اشتیاق یا هیجان در یک موضوع خاص استفاده میشود.
passionproof
پاشیشنپروف، مدرکی یا نشانهای از اشتیاق عمیق نسبت به یک کار یا دلیل خاص است.
passionwise
پاسیشنوایز، به معنای داشتن اشتیاق یا دانشی عمیق در مورد چیزی است.