plenipotency
حالت یا کیفیت داشتن اختیارات کامل.
plenipotent
به معنای داشتن اختیار تام و کامل در تصمیم‌گیری.
plenipotential
مرتبط با داشتن اختیارات کامل و تام.
plenipotentiality
حالت یا کیفیت داشتن اختیارات کامل و تام.
plenipotentiarily
به صورت کامل و با اختیارات کامل، به ویژه در زمینه‌های دیپلماتیک.
plenipotentiaryship
اختیارات کامل، به ویژه در زمینه‌های دیپلماتیک که به شخص اجازه می‌دهد تصمیمات کلیدی بگیرد.
plenipotentiarize
اختیارات کامل دادن به کسی، به ویژه در زمینه‌های دیپلماسی.
plenishment
پر شدن یا تامین به اندازه کافی منابع و ملزومات.
plenism
نظریه یا مفهوم وجود مقادیر زیاد در طبیعت یا موضوعات مختلف.
plenisms
مفاهیم متعدد وجود مقادیر زیاد در زمینه‌های مختلف.
plenist
پلنیست به فردی اطلاق می‌شود که به اهمیت منابع کامل و فراوان اعتقاد دارد و معمولاً در مباحث اقتصادی و اجتماعی به کار می‌رود.
plenists
جمع پلنیست، به افرادی اطلاق می‌شود که به نکات مهمی در مورد وفور و شمول منابع می‌پردازند و به تبادل نظر می‌پردازند.
plenity
فراوانی به معنای وجود زیاد یا کامل چیزها، به ویژه در زمینه مواد غذایی و منابع طبیعی است.
plenitide
فراوانی به معنای وفور و ازدیاد، به ویژه در زمینه تنوع بیولوژیکی و منابع طبیعی اشاره دارد.
plenitudinous
فراوانی به معنی وجود بسیار و فراوان از چیزها، به ویژه در زمینه زیبایی یا تنوع است.
plenshing
پلنشینگ به فرآیند تبادل و بیان ایده‌ها به صورت فعال و پویا اشاره دارد.
plenteously
به وفور، به مقدار زیاد، عمدتاً در اشاره به منابع یا چیزهایی که به وفور وجود دارد یا فراهم شده است.
plenteousness
وفور، وجود مقدار زیادی از یک چیز، به ویژه در زمینه منابع و نعمت‌ها.
plenties
وفور چیزهای مختلف، به ویژه در زمینه انتخاب یا انواع مختلف.
plentify
به سطحی از وفور رساندن، افزایش یافتن در مقدار یا تعداد یک چیز.
plentifully
به طور فراوان، در اشاره به وجود مقدار زیادی از چیزی.
plentifulness
حالت یا کیفیت داشتن مقدار زیادی از یک چیز، مانند منابع یا نعمت‌ها.
pleochroism
پلئوکروئیسم، خاصیتی از مواد معدنی است که رنگ‌های متفاوتی را هنگام مشاهده از زوایای مختلف نمایش می‌دهد.
pleochroitic
پلئوکروتیک، اشاره به ویژگی‌هایی دارد که یک ماده معدنی از جنبه‌های مختلف مشاهده می‌شود.
pleochromatic
پلئوکروماتیک، به ویژگی تغییر رنگ یک ماده بر اساس وضعیت نوری اطراف آن اشاره دارد.
pleochromatism
پلئوکروماتیسم، به پدیده‌ای اشاره دارد که در آن ماده‌ای رنگ‌های متفاوتی را با توجه به زاویه دیده شدن به نمایش می‌گذارد.
pleochroous
پلئوکروئوس به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در آن مواد معدنی رنگ‌های مختلفی را بسته به زاویه مشاهده شده نشان می‌دهند.
pleocrystalline
پلئوکریستالین به مواد معدنی یا سنگ‌هایی اشاره دارد که دارای ساختار کریستالی متنوع هستند.
pleodont
پلودنت، به نوعی از ماهی‌ها اشاره دارد که دارای دندان‌های زیادی هستند و در سیستم‌های علمی به بررسی قرار می‌گیرد.
pleomastia
پلیوماستیا به وضعیت یا شرایطی اطلاق می‌شود که در آن بافت پستان دستخوش تغییرات و تنوع می‌شود.
pleomastic
پلیوماستیک به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که در آن اشکال و ساختارهای مختلف و متنوع وجود دارند.
pleomazia
پلیومازیا به واژه‌ای اطلاق می‌شود که به ناهنجاری‌های ژنتیکی و تنوع آن‌ها ارتباط دارد.
pleometrosis
پلیومتروسی به وضعیتی اشاره دارد که در آن چندین موجود زنده منابع را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند.
pleometrotic
پلیومتروتیک به ویژگی‌ها و رفتارهایی اطلاق می‌شود که در آنها همکاری و تعامل بین موجودات مورد بررسی قرار می‌گیرد.
pleomorph
پلئومورف به موجوداتی اطلاق می‌شود که می‌توانند در اشکال و اندازه‌های متفاوتی وجود داشته باشند.
pleomorphy
پلئومورفی به قابلیت یک موجود زنده برای تغییر شکل و فرم اطلاق می‌شود.
pleomorphic
پلئومورفیک به صفاتی اطلاق می‌شود که به موجودات اجازه می‌دهد در فرم‌های مختلف وجود داشته باشند.
pleomorphist
پلئومورفیست به فردی اطلاق می‌شود که در مطالعه پلئومورف‌ها تخصص دارد.
pleomorphous
پلئومورفوس به موجوداتی اطلاق می‌شود که قابلیت تغییر شکل دارند.
pleon
پلئون به بیانی گفته می‌شود که شامل عبارات تکراری یا غیرضروری است.