predinner
پیش از شام، به زمان قبل از صرف شام اشاره دارد.
prediphtheritic
پیش از ابتلا به دیفتری، به شرایطی اطلاق میشود که ممکن است به این بیماری منجر شود.
prediploma
پیش از دیپلم، به دورهها و تحصیلاتی اشاره دارد که منجر به دریافت دیپلم میشوند.
prediplomacy
پیش از دیپلماسی، به اصول و مبانی دیپلماسی اشاره دارد که در آموزش دیپلماتها استفاده میشود.
prediplomatic
پیش از دیپلماسی، به روابط و مذاکراتی اشاره دارد که قبل از فعالیتهای دیپلماتیک رسمی صورت میگیرد.
predirect
هدایت مجدد، به معنای تغییر مسیر توجه یا فعالیت به سوی کار یا موضوع دیگری است.
predirection
پیشهدایت، به معنای مشخص کردن یا تعیین کردن هدف یا مسیر یک پروژه یا فعالیت است.
predirector
پیشهدایتگر، شخصی است که مسئول هدایت و تنظیم مسیر یک پروژه یا کار خاص میباشد.
predisability
پیشناتوانی، به شرایطی اشاره دارد که فرد به طور طبیعی مستعد ناتوانی یا کمتری توانایی است.
predisable
پیشغیرفعال کردن، به معنای غیر فعال کردن یک ویژگی یا شرایطی است که پیش از آغاز کار صورت میگیرد.
predisadvantage
پیشنارسایی، به شرایطی اشاره میکند که فرد به طور طبیعی در موقعیت خاصی از دیگران کمتر برخوردار است.
predisadvantageous
پیشنافع، به وضعیتی اشاره دارد که شرایط به گونهای باشد که فرد یا گروهی دچار کاهش مزیت شود.
predisagree
به طور طبیعی در مخالفت یا ناهمنظری قرار داشتن.
predisappointment
ناامیدی پیشینی به امیدواری و انتظاراتی اطلاق میشود که قبل از وقوع یک حادثه یا رویداد ممکن است به واقعیت نپیوندد.
predisaster
مدیریت و اقداماتی که قبل از وقوع یک فاجعه برای کاهش تأثیرات آن انجام میشود.
predisastrous
این واژه به اوضاع یا شرایطی اشاره دارد که ممکن است به فاجعه منجر شود.
prediscern
به معنای توانایی شناخت یا تشخیص مسائل یا وضعیتها قبل از وقوع آنها.
prediscernment
قابلیت درک پیشین و تشخیص رویدادها یا وضعیتها قبل از وقوع آنها.
predischarge
فرایندی که در آن قبل از ترخیص بیمار از بیمارستان، اقداماتی انجام میشود.
predischarged
حالت بیمارانی که فرایند پیش از ترخیص را طی کردهاند.
prediscipline
آمادگیها و آموزشهایی که قبل از انضباط رسمی انجام میشود.
predisciplined
حالت دانشآموزانی که آموزش و تمرینهای انضباطی را قبل از فعالیتهای رسمی انجام دادهاند.
predisciplining
فرایند فراهم کردن انضباط و تمرینهای انضباطی قبل از آموزش رسمی.
predisclose
پیش اعلام کردن، به معنای اعلام کردن یا فاش کردن اطلاعات قبل از زمان مقرر.
predisclosed
پیش اعلام شده، به معنای اطلاعاتی که قبل از موعد مقرر فاش شده است.
predisclosing
پیش اعلام کردن، به معنای فرآیند افشای اطلاعات قبل از موعد مقرر.
predisclosure
پیش اعلام، به معنای عمل یا فرآیند افشای اطلاعات قبل از موعد مشخص.
prediscontented
نارضایتی پیشین، به معنای حالتی از نارضایتی که قبل از وقوع اتفاقی وجود دارد.