prefiguratively
به طور پیش‌گویی، اصطلاحی برای توصیف نحوه بیان یا نمایش مفاهیم و موضوعاتی که به آینده مرتبط هستند.
prefigurativeness
ویژگی پیش‌گویی، به جنبه‌ای اطلاق می‌شود که برای نمایش پیش‌گویی یا نشان دادن آنچه در آینده خواهد آمد، استفاده می‌شود.
prefigurement
پیش‌درآمد، وضعیت یا نشانه‌ای که نشان می‌دهد چیزی در آینده چه شکلی خواهد داشت.
prefigurer
پیش‌درآمدکننده، شخص یا چیزی که پیش از وقوع یک رویداد به شکلی به آن اشاره می‌کند.
prefill
پیش‌پر کردن، عملی که در آن اطلاعات از قبل در یک فرم یا برنامه وارد می‌شود.
prefiller
پرکننده پیش‌پر، ابزاری که به پر کردن خودکار فرم‌ها یا مدارک کمک می‌کند.
prefills
پرکردن‌های خودکار، اطلاعاتی که به طور خودکار در فرم‌ها یا مدارک قرار می‌گیرد.
prefilter
پیش‌فیلتر، فرایندی که در آن داده‌ها قبل از ورود به سامانه بررسی و تصفیه می‌شوند.
prefinal
پیش نهایی، اشاره به مرحله‌ای از فرآیند یا امتحان قبل از مرحله نهایی دارد.
prefinance
پیش‌تأمین مالی به معنای تأمین مالی مقدماتی یک پروژه یا کسب‌وکار پیش از آغاز رسمی است.
prefinanced
پیش‌تأمین مالی‌شده به معنای تأمین مالی شده قبل از شروع یک پروژه است.
prefinancial
پیش‌مالی به مرحله‌ای اطلاق می‌شود که در آن تحلیل‌ها و برنامه‌ریزی‌های مالی قبل از تأمین منابع انجام می‌شود.
prefinancing
پیش‌تأمین مالی به فرآیند تأمین منابع مالی قبل از شروع یک پروژه یا فعالیت اشاره دارد.
prefine
پیش‌تصفیه به معنای آماده‌سازی یا پردازش مواد قبل از استفاده در فرایند اصلی است.
prefinish
پیش‌آماده‌سازی، یعنی آماده‌سازی یا تکمیل یک فرآیند قبل از انجام نهایی یا تحویل آن.
prefixable
قابل پیشوندگذاری، به معنای آن است که یک کلمه یا اصطلاح می‌تواند یک پیشوند به آن افزوده شود.
prefixal
پیشوندی، به ویژگی‌های مرتبط با پیشوندها اشاره دارد.
prefixally
به صورت پیشوندی، به نحوه استفاده یا ارتباط با پیشوندها اشاره دارد.
prefixation
پیشوندگذاری، فرآیند افزودن پیشوندها به واژه‌ها برای ایجاد معنای جدید است.
prefixedly
به صورت پیشوندی، به شیوه‌ای اشاره دارد که به پیشوندها ارتباط دارد.
prefixion
پیشوند، یک بخش اضافه‌شده به ابتدای یک کلمه است که می‌تواند معنی آن را تغییر دهد.
prefixions
پیشوندها، اشکال جمع پیشوند، به تعدادی از پیشوندهای مختلف اطلاق می‌شود که در زبان استفاده می‌شوند.
prefixture
پیش‌ساز، قطعه‌ای از تجهیزات یا مواد که قبل از استفاده نهایی در جای خود قرار می‌گیرد.
preflagellate
پیش-پرچم‌دار، به مرحله‌ای از رشد موجودات زنده اشاره دارد که در آن سلول‌ها قبل از تشکیل پرچم باقی می‌مانند.
preflagellated
پیش-پرچم‌دار، وضعیتی است که در آن موجود زنده در مراحل ابتدایی فاقد پرچم می‌باشد.
preflatter
پیش‌تعریف کردن، به معنای تعریف کردن از کسی قبل از درخواست چیزی به منظور جلب نظر مثبت اوست.
preflattery
تعریف و تمجید اولیه، بیان خصایص مثبت درباره شخصی به‌طور غیرمستقیم برای جلب نظر و اعتماد او.
preflavor
طعم اولیه، طعم یا مزه‌ای که قبل از سرو یک غذا به آن افزوده می‌شود تا کیفیت آن را افزایش دهد.
preflavoring
طعم‌دهی اولیه، مرحله‌ای در پخت و پز که در آن طعم و مزه به غذا افزوده می‌شود قبل از اینکه به طور کامل پخته شود.
preflection
تأمل اولیه، زمانی که فرد قبل از عمل به موضوعی فکر می‌کند تا به نتایج بهتری برسد.
preflexion
تأمل اولیه، نتیجه یا فرایند فکر کردن به مسأله‌ای قبل از رسیدن به یک نتیجه‌گیری.
preflood
آماده‌سازی قبل از طغیان، اقداماتی که قبل از وقوع سیل برای کاهش اثرات آن انجام می‌شود.
prefloration
پیش‌گل‌دهی، مرحله‌ای از رشد گیاه است که در آن گل‌ها شکل می‌گیرند.
preflowering
پیش‌گل‌دهی، دوره‌ایی از رشد گیاه است که در آن گیاه برای تولید گل آماده می‌شود.
prefocuses
پیش تمرکز، عمل متمرکز کردن توجه قبل از انجام یک کار خاص.
prefocusing
پیش تمرکز، فرایند متمرکز کردن توجه به فعالیت‌ها قبل از انجام آنها.
prefocusses
پیش تمرکز، عمل متمرکز کردن توجه به جزئیات قبل از شروع یک فعالیت.
prefocussing
پیش تمرکز، فرایند متمرکز کردن توجه به قسمت‌های کلیدی قبل از عمل.
prefoliation
پیش برگ‌ریزی، پروسه‌ای است که در آن تغییرات در گیاهان قبل از رشد کامل برگ‌ها آغاز می‌شود.
prefool
پیش فریفتن، فریب دادن کسی به گونه‌ای که به سمت رفتار یا تصمیمات احمقانه سوق داده شود.