prerecognizing
عمل شناسایی یا وقوف به چیزی در حال حاضر.
prerecommend
پیشنهاد قبلی یک عمل یا عمل نهایی.
prerecommendation
پیشنهاد یا توصیه‌ای که قبل از یک عمل داده می‌شود.
prereconcile
پیش‌توافق یک اصطلاح مالی است که به روند آماده‌سازی حساب‌ها برای توافق نهایی اشاره دارد.
prereconciled
صورت‌های مالی که قبل از توافق نهایی آماده شده‌اند و بررسی گردیده‌اند.
prereconcilement
فرایند آماده‌سازی حساب‌ها برای توافق نهایی و بررسی آن‌ها.
prereconciliation
جلسه یا دوره‌ای که قبل از توافق نهایی حساب‌ها برگزار می‌شود.
prereconciling
فرایند آماده‌سازی حساب‌ها به‌منظور توافق نهایی.
prerectal
واژه‌ای پزشکی که به معاینات قبل از بررسی نواحی مقعدی اشاره دارد.
preredeem
پیش‌خرید امتیاز یا اعتبار برای استفاده زودتر از موعد، به معنای استفاده قبل از اعمال محدودیت‌های زمانی.
preredemption
عملیات ادعای زودتر از موعد جوایز یا مزایا، به ویژه در زمینه برنامه‌های وفاداری.
prereduction
کاهش در قیمت یا هزینه‌ها قبل از شروع یک برنامه یا رویداد خاص.
prerefer
ترجیح دادن یا انتخاب گزینه‌ای قبل از فرا رسیدن زمان تصمیم‌گیری واقعی.
prereference
ترجیحی که قبل از عمل انجام می‌شود و معمولاً در فرم‌ها یا درخواست‌ها ثبت می‌شود.
prereferred
فردی که به‌دلایلی قبل از شروع انتخاب‌ها به عنوان انتخابی مورد نظر تلقی می‌شود.
prereferring
پیش‌انتخاب به معنای تمایل به انتخاب یک گزینه ویژه قبل از انتخاب نهایی آن است.
prerefine
پیش‌تصحیح به معنای بهبود یک ماده یا داده قبل از تصفیه نهایی است.
prerefined
محصولی که در مرحله اولیه تصفیه شده است.
prerefinement
مرحله‌ای که در آن فرآیند پیش‌تصحیح آغاز می‌شود.
prerefining
فرآیند بهبود اولیه یا اصلاح یک شیء یا ایده.
prereform
اصلاح اولیه به معنای بازنگری یا بهبود پیش از مرحله نهایی است.
prereformation
دوره‌ای قبل از اصلاحات دینی که در آن تفکرات و ایده‌ها شروع به تغییر کردند و زمینه‌ساز تحولات بعدی شد.
prereformatory
سیستم یا رویکردی که به اصلاح و آموزش افراد جوان پیش از اینکه به زندگی بزرگسالی بپردازند، می‌پردازد.
prerefusal
عمل یا وضعیت پیش از رد کردن چیزی، نشان دهنده عدم تمایل به پذیرش است.
prerefuse
عمل رد کردن چیزی قبل از اینکه رسما رد شود.
prerefused
وضعیتی که در آن چیزی پیش از رد آن، رد شده است.
prerefusing
عمل رد کردن چیزی در حال حاضر، قبل از این که به تصمیم قطعی برسد.
preregal
دوره یا فعالیت‌هایی که قبل از سلطنت یا فرمانروایی انجام می‌شوند.
preregnant
وضعیتی که در آن یک زن ممکن است به زودی باردار شود.
preregulate
تنظیم کردن یا آماده کردن شرایطی قبل از وقوع یک عمل.
preregulated
سیستمی که از قبل تنظیم و آماده شده است.
preregulating
عملیاتی که در حال تنظیم و آماده‌سازی شرایط پیش از یک اقدام است.
preregulation
عمل یا فرایند تنظیم و آماده‌سازی شرایط قبل از وقوع یک اقدام.
prereject
پیش رد کردن، به معنای رد کردن یک پیشنهاد یا ایده قبل از بررسی کامل آن است.
prerejection
پیش رد، به معنای رد کردن چیزی قبل از آنکه به طور کامل بررسی شود.
prerejoice
پیش شادی کردن، به معنای جشن گرفتن یا خوشحال شدن قبل از وقوع یک رویداد خوب.
prerejoiced
پیش شاد، به معنای شادی کردن قبل از آنکه موفقیت واقعی حاصل شود.
prerejoicing
پیش شادی، به معنای شاد بودن یا خوشحالی کردن قبل از وقوع یک رویداد.
prerelate
پیش مرتبط کردن، به معنای ایجاد ارتباط یا وابستگی بین دو چیز قبل از آنکه به طور رسمی انجام شود.
prerelated
پیش‌مرتبط، به معنای مرتبط بودن موضوعات یا مفاهیم قبل از بررسی مستقیم آن‌ها.