preenjoyable
پیشلذتبخش به فعالیت یا تجربهای اطلاق میشود که انتظار لذت از آن وجود دارد.
preenjoyment
پیشلذت، به معنای لذت بردن از یک رویداد یا تجربه پیش از وقوع آن است.
preenlarge
پیش بزرگ کردن، عمل بزرگتر کردن چیزی قبل از ارائه نهایی آن.
preenlarged
بزرگ شده قبل از موعد، به تصاویری اشاره دارد که قبلاً بزرگتر شدهاند.
preenlighten
پیش از اطلاع رسانی یا آشنا کردن، به معنی دادن اطلاعات قبل از اتفاقی.
preenlightener
افرادی که پیش از وقوع یک رویداد اطلاعات لازم را فراهم میکنند.
preenlightenment
دوران پیش از روشنگری، دورهای که در آن عقل و علم به میزان کمتری نسبت به خرافات و دین مورد توجه قرار میگرفت.
preenlist
پیشثبتنام، به معنای ثبتنام در یک دوره یا کلاس قبل از زمان مقرر است.
preenlistment
پیشثبتنام، فرایند ثبتنام زودهنگام در یک دوره یا کلاس قبل از شروع رسمی آن.
preenlistments
ثبتنامهای پیش از موعد، به مواردی اطلاق میشود که در آن افراد قبل از تاریخ مقرر برای یک دوره ثبتنام میکنند.
preenroll
پیشثبتنام، فرایند ثبتنام در یک دوره یا برنامه قبل از شروع آن.
preenrollment
پیشثبتنام، فرایند ثبتنام قبل از دوره ثبتنام رسمی که به برآورد نیازها کمک میکند.
preentail
پیشنیاز کردن، به معنای الزام آوردن یا لازم دانستن یک چیز قبل از وقوع آن.
preentailment
پیشنیاز، چیزی که انجام آن قبل از یک عمل ضروری است.
preenter
پیشوارد کردن، به معنای ورود یا ثبت اطلاعات قبل از یک زمان معین.
preentertain
پیشسرگرمی، به معنای ارائه سرگرمی یا تفریح قبل از رویدادی خاص.
preentertainer
پیشسرگرمکننده، فردی که قبل از یک رویداد مخاطب را سرگرم میکند.
preentertainment
پیشسرگرمی، فعالیتها یا برنامههایی که قبل از تفریح اصلی ارائه میشود.
preenthusiasm
اشتیاق پیش از موعد به معنای داشتن شوق و اشتیاق قبل از آغاز یک کار یا رویداد خاص است.
preentitle
پیشعنوان دادن به معنای اختصاص دادن عنوانی به کسی قبل از زمان مقرر برای آن.
preentitled
پیشعنوان شده به معنای تهمت یا ادعای حق بر چیزی قبل از زمان طبیعی آن.
preentitling
پیشعنوان گذاری روند اعطای عنوان به افراد یا اشیاء قبل از زمان مقرر است.
preentrance
مفهوم پیش ورودی به معنای آزمون یا شرایطی است که قبل از ورود به یک برنامه یا دوره باید سپری شود.
preentry
پیش ورودی به معنای آمادهسازی یا مراحل لازم قبل از ورود به یک مکان یا رویداد خاص است.
preenumerate
پیششمارش به معنای فهرست کردن یا شمارهگذاری موارد قبل از یک زمان مشخص یا مرحلهای است.
preenumerated
پیششمارششده به معنای فهرست یا مواردی است که قبلاً شمارهگذاری یا فهرست شدهاند.
preenumerating
پیششمارش به معنای فهرست کردن یا شمارهگذاری موارد در حال حاضر است.
preenumeration
پیششمارش به معنای فهرست کردن یا شمارهگذاری موارد است که بهطور خاص به مرحلهای قبل از عمل اصلی اشاره دارد.
preenvelop
پیشپوششگذاری به معنای قرار دادن اشیاء یا اسناد در پوشش یا جلدی قبل از عمل اصلی است.
preenvelopment
پیشپوششگذاری به مراحل آمادهسازی پوشش یا حفاظت برای اشیاء اشاره دارد.
preenvironmental
پیشمحیطی به شرایط یا سیاستهایی اشاره دارد که قبل از به وجود آمدن مشکلات زیستمحیطی و تخریب منابع طبیعی اتخاذ میشوند.
preepidemic
پیشوبایی به مرحله یا شرایطی اشاره دارد که قبل از شیوع یک بیماری یا اپیدمی رخ میدهد.
preepochal
پیشعصری به مرحله یا شرایطی اشاره دارد که قبل از ظهور یک دوره تاریخی خاص یا تغییرات بزرگ در تاریخ زمینشناسی پیش میرود.
preequalization
پیشبرابری به مرحلهای اطلاق میشود که در آن شرایط یا عوامل قبل از دستیابی به برابری یا تعادل، مورد بررسی قرار میگیرند.
preequip
پیش تجهیز به معنای فراهم کردن یا آمادهسازی تجهیزاتی است که قبل از آغاز یک کار یا پروژه مورد نیاز است.
preequipment
پیشتجهیز به مجموعه تجهیزات یا لوازمی اشاره دارد که قبل از شروع یک فعالیت یا عملیات آماده میشود.
preequipped
پیشتجهیز شده، به معنای تجهیزاتی که از قبل برای استفاده آماده شدهاند.
preequipping
پیشتجهیز کردن، به معنای آمادهسازی یا تجهیز کردن چیزی قبل از استفاده.