procellas
پروسلها، نامی که برای برخی پرندگان دریایی استفاده میشود که به خاطر مهارت در پرواز و زندگی دریایی مشهور هستند.
procello
پروسل، اصطلاحی در پرندهشناسی که به یک گونه خاص از پرندگان اشاره دارد.
procellose
پروسلوز، به ویژگیها یا شرایط مربوط به ابرهای طوفانی مرتبط است.
procellous
پروسلوز، به نوعی از آب و هوا اشاره دارد که با طوفان و بارش شدید همراه است.
procensorship
پروسانسورشیپ، به اقداماتی اشاره دارد که تحت نام سانسور، به کنترل و محدود کردن محتوا میپردازد.
procensure
پروسنشور، به فرآیندها و اقدامات قانونی اشاره دارد که به منظور تأمین و اجرای قوانین انجام میشود.
procentralization
پروسنترالیزیشن، به فرآیند متمرکز کردن قدرت و تصمیمگیریها در یک نهاد مرکزی اشاره دارد.
procephalic
پروسفالی به ویژگیهایی اشاره دارد که به سر و ساختار آن مربوط میشود.
procercoid
پروسرکویید، ساختاری است که در برخی از موجودات زنده برای حمایت از حالت بدنی آنها وجود دارد.
procere
پروسر، قسمتی از سیستم عصبی است که در عملکرد مغز نقش دارد.
procereal
پروسریال، به غلاتی اطلاق میشود که به عنوان منبعی از تغذیه سالم در نظر گرفته میشوند.
procerebral
پروسرال، به ناحیهای از مغز اشاره دارد که وظایف شناختی را کنترل میکند.
procerebrum
پروسر به بخشی از مغز اشاره میکند که وظایف پیچیدهتری را انجام میدهد.
proceremonial
پروسرمنحصر به فرد، به مراسمی اطلاق میشود که به حفظ سنن و فرهنگها مربوط میشود.
proceremonialism
پرسرمونیالیسم به فلسفهای اطلاق میشود که بر اهمیت و ارزشگذاری مراسم و تشریفات در زندگی انسانی و اجتماعی تأکید دارد.
proceremonialist
پرسرمونیالیست به کسی اطلاق میشود که به ترویج و برگزاری مراسم و تشریفات مذهبی یا اجتماعی میپردازد.
proceres
پروسرس به یک نوع خاص از گونههای زیستی یا موجودات گفته میشود که ممکن است در یک کلاس یا دسته خاص قرار بگیرند.
procerite
پروسرایت به یک نوع خاص از آثار باستانی یا نمونههای فرهنگی اشاره دارد که نشانههایی از فرهنگ خاصی را در بر دارد.
procerity
پروسرایط به کیفیت یا وضعیت رعایت و حفظ تشریفات و سنتها در یک جامعه اشاره دارد.
proceritic
پروسرپیت به شیوه یا متدی اشاره دارد که بر اساس احترام به مراسم و تشریفات بنا شده است.
procerus
عضلهای در صورت که به ایجاد چین و چروک در ناحیه پیشانی کمک میکند.
processer
شخص یا ابزاری که مسئول فرآیند خاصی است.
processible
قابل پردازش، به دادهها یا اطلاعاتی اطلاق میشود که میتوانند با استفاده از یک روش یا ابزار خاص به طریقهای قابل استفاده تبدیل شوند.
processionalist
مراسمدار، شخصی که در مراسم یا رژهها نقش هدایت یا هماهنگی را بر عهده دارد.
processionally
به طور مراسمی، به شیوهای که در مراسم یا رژه مناسب باشد.
processioner
مراسمدار، فردی که در یک مراسم یا رژه شرکت میکند.
processioning
حرکت به شکل مراسمی، شرکت در یک مراسم یا رژه به شکل دستهجمعی.
processionist
مراسمدار، فردی که در یک رژه یا مراسم به طور فعال شرکت میکند.
processionize
به معنی حرکت دستهجمعی در صف است، معمولاً در مناسبتهای خاص یا مراسم.
processionwise
به معنای به صورت یک صف یا گروه منظم است، معمولاً اشاره به چیدمان یا سازماندهی میکند.
processive
به معنای مربوط به فرآیند و مراحلی که برای رسیدن به نتیجهای خاص دنبال میشوند.
processus
به معنای روند یا فرایند است و معمولاً به مراحل خاص در علم یا طبیعت اشاره دارد.
prochain
به معنای بعدی، نزدیک به زمان یا موقعیت کنونی است.
procharity
به معنای مرتبط با کارهای خیرخواهانه و کمک به دیگران است.
prochein
در آستانه یا در حالت نزدیک به یک اقدام یا وضعیت.