quartodecimanism
کواتودکیمانیسم، به شیوه‌ای از جشن گرفتن عید پسح در قرون اولیه مسیحیت اشاره دارد.
quartole
کواتول، اصطلاحی در ادبیات و علوم که به معنی خاصی اشاره دارد.
quartus
کواتوس، به معنی چهارم یا چهار، به ویژه در زمینه‌های عددی یا رتبه‌ای.
quartzes
کوارتز، یک ماده معدنی سخت و شفاف با ساختار بلوری خاص است که در طبیعت به صورت تکه‌های مختلفی یافت می‌شود.
quartzy
کوارتزی به ویژگی یا خاصیتی اشاره دارد که به کوارتز مربوط می‌شود، معمولاً در مورد جواهرات یا تزئینات.
quartzic
کوارتزیک به ویژگی‌ها یا مشخصات مربوط به کوارتز اشاره دارد.
quartziferous
کوارتزiferous به سنگ‌هایی اشاره دارد که حاوی کوارتز هستند.
quartzitic
کوارتزیتی به نوع خاصی از سنگ‌های رسوبی که حاوی مقدار زیادی کوارتز هستند، اشاره دارد.
quartzless
بدون کوارتز و می‌تواند به جواهرات یا چیزهای دیگر اشاره کند که کوارتز ندارند.
quartzoid
شکل یا ساختار مشابه یک بلور کوارتز.
quartzose
ویژگی یا کیفیتی که شبیه کوارتز است.
quartzous
ماده یا سنگی که دارای ویژگی‌های کوارتز باشد.
quashee
نوعی رقص یا حرکتی که ممکن است به فرهنگ خاصی تعلق داشته باشد.
quashey
نوعی لباس یا سبک طراحی که خاص و منحصر به فرد است.
quasher
ابزاری برای فشرده‌سازی یا فشره کردن مواد.
quashers
مخالفان، کسانی که حکمی را باطل می‌کنند یا از بین می‌برند.
quashy
نرم و لزج، به ویژه در مورد زمین یا خاک.
quasicontinuous
نیمه‌پیوسته، چیزی که به طور جزئی پیوسته است.
quasijudicial
شبه‌قضایی، به نوعی از اختیارات اشاره دارد که شبیه به اختیارات قضایی است.
quasimodo
کوازیمودو، شخصیت مشهور رمان «گوژپشت نوتردام» اثر ویکتور هوگو.
quasiorder
شبه‌ترتیب، نوعی رابطه ترتیبی که می‌تواند ناقص یا عمومی‌تر از یک ترتیب معمول باشد.
quasiperiodic
حرکت یا حالت شبه دوره‌ای به وضعیتی اطلاق می‌شود که شباهت به حرکت یا تکرار دوره‌ای دارد، اما با تغییرات ناچیزی همراه است.
quasistationary
وضعیت شبه‌مستقر به حالتی اشاره دارد که شرایط به طور نسبی ثابت است و تغییرات عمده‌ای در آن مشاهده نمی‌شود.
quasky
ظاهر یا احساس آسمانی که به نوعی غیرمعمول و عجیب به نظر می‌رسد.
quaskies
شبه‌آسمان‌ها به تصورات یا تصاویری اطلاق می‌شود که در آن‌ها آسمان به شکلی غیرمعمول و جالب ارائه می‌شود.
quasquicentennial
سالگرد یکصد و پنجاهم یک رویداد یا تأسیس را نشان می‌دهد و معمولاً با جشن‌های خاصی همراه است.
quass
نوعی نوشیدنی تخمیری که معمولاً با نان و آب تهیه می‌شود و رایج در شرق اروپا است.
quassation
شکستن، عملی که در آن ماده‌ای به اجزای کوچکتر تقسیم می‌شود.
quassative
شکستنی، مربوط به عملی که در آن مواد شکسته یا تغییر می‌کنند.
quasses
شکستن، عمل خرد کردن یا تقسیم چیزی به قسمت‌های کوچکتر.
quassiin
کواسین، یک نوع ترکیب شیمیایی که ممکن است خواص خاصی داشته باشد.
quassin
کواسن، یک ماده‌ای که به عنوان دارویی طبیعی شناخته می‌شود.
quassins
کواسین‌ها، انواع مختلفی از ترکیبات شیمیایی که ویژگی‌های دارویی دارند.
quat
quat به یک نوع ساختار ریاضی اطلاق می‌شود که معمولاً برای توضیح ویژگی‌ها و خواص اشیاء در فضای چندبعدی استفاده می‌شود.
quata
quata ممکن است به مقداری خاص در محاسبات یا اندازه‌گیری‌ها اشاره کند.
quatch
quatch ممکن است به معنای لایه‌ای از مواد یا اشیاء بر روی هم انباشته شده باشد.
quate
quate به نقل قول کردن و ذکر جملات یک شخص به طور دقیق و صحیح اطلاق می‌شود.
quatenus
quatenus به معنای 'تا آنجا که' است و به محدودیت‌ها یا شرایط خاص در متن اصلاحات قانونی اشاره می‌کند.
quaterion
quaterion نوعی از quaternion است که به ساختارهای ریاضی مرتبط با چرخش و فضای چندبعدی می‌پردازد.
quatern
کواتر، سیستم عددی چهاربعدی در ریاضیات که در آن هر عدد به صورت یک ترکیب از چهار جزء تعریف می‌شود.