rato
یک نوع موش یا جاندار کوچک، معمولاً به طور سریع و فعال حرکت می‌کند.
ratooner
شخصی که به خوبی در مکان‌های شهری حرکت می‌کند و مسیرهای متنوع را شناخت دارد.
ratooners
راتونر، شخصی است که موش‌ها را برای کنترل جمعیت آن‌ها شکار می‌کند.
ratos
راتوس، نوعی جونده کوچک که معمولاً در محیط‌های شهری زندگی می‌کند.
ratproof
ضد موش، نوعی محافظت که از نفوذ موش‌ها به داخل ساختمان یا مکان‌های دیگر جلوگیری می‌کند.
ratsbanes
سم موش، ماده‌ای که برای از بین بردن موش‌ها و جوندگان دیگر به کار می‌رود.
ratskeller
راتسکلر، محلی در پایین یا زیر زمین که برای نوشیدن و غذا خوردن استفاده می‌شود.
rattage
شکار موش، عمل جمع‌آوری یا کنترل موش‌ها، معمولاً به شیوه‌های ویژه.
rattaree
راتاری، رقصی سنتی که به طور معمول در جشن‌ها و مناسبت‌ها اجرا می‌شود.
rattattoo
راتاتو، نقشی که به صورت خالکوبی روی بدن فرد ایجاد می‌شود.
ratteen
راتین، اصطلاحی غیررسمی برای جانداران جوان از خانواده موش‌ها.
ratteens
راتین‌ها، جمع کلمه راتین، به جانداران جوان از خانواده موش‌ها اشاره دارد.
rattel
راتل، صدای مختص جاندارانی مانند موش که ممکن است به گوش برسد.
ratten
راتن، نوعی موش که به طور معمول در محیط‌های شهری یافت می‌شود.
rattened
چروک شده، وضعیتی که در آن پارچه یا سطحی به دلیل کشیدگی یا استفاده نادرست چروک یا نامنظم شود.
rattener
چروک‌کننده، ابزاری که برای چروک کردن یا ایجاد بافت خاص در مواد مورد استفاده قرار می‌گیرد.
ratteners
چروک‌کننده‌ها، ابزارهایی که برای ایجاد بافت‌های چروک خورده در مواد مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرند.
rattening
چروک کردن، فرایندی که در آن پارچه یا ماده‌ای عمدی به چروک می‌آید.
rattens
چروک می‌کند، به معنای ایجاد حالت چروک در یک ماده یا پارچه.
rattery
رترین، محلی که در آن موش‌ها پرورش و نگهداری می‌شوند.
ratti
راتی، حیوانی کوچک و سریع که به خانواده موش‌سانان تعلق دارد و در محيط‌های مختلف زندگی می‌کند.
rattinet
راتینت، نوعی اسباب‌بازی کوچک که کودکان آن را تکان می‌دهند تا صدا تولید کند.
rattingly
راتینگی، به معنای صدای تند و غیرقابل فهم که معمولا در موقعیت‌های خاص شنیده می‌شود.
rattish
راتیش، به معنای مشابه رفتار موش یا پر جنب و جوش و شلوغ.
rattlebag
کیسه راتل، کیسه‌ای بزرگ برای نگهداری وسایل یا اسباب‌بازی‌ها.
rattlebones
راتل‌بون‌ها، به معنای موجودات یا اجسام صدا دار، با شبحی ترسناک که برای سرگرمی‌ها و مراسم خاص استفاده می‌شوند.
rattlebrain
رَتِل‌برین به معنای فردی با افکار غیرمعمول یا نامنظم است.
rattlebrained
رَتِل‌برین به معنای فردی است که دچار گیجی یا بی‌نظمی در افکار است.
rattlebrains
رَتِل‌برین‌ها به افرادی اطلاق می‌شود که تفکرشان نامنظم است.
rattlebush
رَتِل‌باش به درختچه یا گیاهی اطلاق می‌شود که دارای خواص خاص یا بی‌نظم است.
rattlehead
رَتِل‌هد به فردی اطلاق می‌شود که رفتار بی‌فکری دارد.
rattleheaded
رَتِل‌هد به معنای فردی است که در افکار خود نامنظم و آشفته است.
rattlejack
راحت، صدای شبیه وزوز ایجاد شده توسط یک نوع حشره یا موجود دیگر.
rattlemouse
موش، نوعی جاندار کوچک که با صدای جیرجیر و سر و صدا شناخته می‌شود.
rattlenut
مرتش، برگی که دانه‌ها را در خود نگه می‌دارد و صدای جیرجیر تولید می‌کند.
rattlepate
بی‌ملاحظه، فردی که هرگز متمرکز نیست و دقت نمی‌کند.
rattlepated
احساس پریشانی و سردرگمی به علت فشار یا استرس.
rattlepod
غلافی که دانه‌های خود را با صدای جیرجیر پخش می‌کند.
rattleproof
رَتِل‌پروف به معنای مقاوم در برابر صدای تکان‌دهنده و الاهتمام به ایمنی در طراحی است.
rattleran
رَتِل‌ران به معنای فرار کردن یا سریع رفتن در شرایط خطرناک است.