revalidate
دوباره اعتبارسنجی کردن، بررسی و تایید مجدد یک مورد یا پروسه، به ویژه در زمینه دادهها و نرمافزار.
revalidated
دوباره اعتبارسنجی شده، به معنای اعتبارسنجی مجدد و تأیید یک پروسه یا داده.
revalidating
در حال اعتبارسنجی مجدد، فرآیند بررسی و تأیید دوباره یک اطلاعات یا نتایج.
revalidation
دوباره اعتبارسنجی، فرآیند تأیید دوباره یک داده یا اطلاعات.
revalorization
دوباره ارزشگذاری، فرآیند ارزیابی مجدد و تعیین ارزش جدید برای یک محصول یا دارایی.
revalorize
دوباره ارزشگذاری کردن، فرآیند ارزیابی مجدد و تعیین ارزش جدید برای یک مفهوم یا روش.
revaluate
دوباره ارزیابی کردن، بررسی مجدد و تحلیل یک موضوع یا تصمیم برای تعیین کارآمدی آن.
revaluated
دوباره ارزیابی شده، به حالتی که یک ارزیابی جدید بر روی یک موضوع انجام شده باشد.
revaluates
دوباره ارزیابی میکند، به عمل ارزیابی مجدد یک موضوع اشاره دارد.
revaluating
دوباره ارزیابی کردن، به فرایند بررسی مجدد برای تعیین کارآمدی یک موضوع اشاره دارد.
revamper
تغییر دهنده، شخص یا ابزاری که یک طراحی یا محصول را به حالت جدید و بهبود یافته تغییر میدهد.
revampers
تغییر دهندگان، افرادی که در فرآیند بهروزرسانی و بهبود طراحی یا عملکرد شغلی مشغول به کار هستند.
revampment
تجدید نظر به معنای ایجاد تغییرات و بهبود در یک مکان یا سیستم است.
revanches
انتقامگیری به معنای تلاش برای بازپسگیری چیزی که قبلاً از دست رفته است.
revanchist
انتقامجو به فردی یا گروهی اطلاق میشود که به دنبال بازیابی چیزهایی است که قبلاً از او گرفته شده است.
revaporize
بخار کردن دوباره به معنای تبدیل یک مایع به بخار است.
revaporized
بخار شده دوباره به معنای مادهای است که از حالت مایع به بخار تبدیل شده است.
revaporizing
بخارکردن مجدد به معنی تبدیل یک ماده مایع به بخار دوباره.
revary
دوباره بررسی کردن یا وضعیتی که نیاز به تجدید نظر دارد.
reve
حس خوشحالی و رضایت و شادابی.
revealable
قابل آشکارسازی، به معنای اینکه میتوان اطلاعات را به صورت عمومی در معرض دید قرار داد.
revealedly
به طور واضح و آشکار. به حالتی گفته میشود که چیزی بدون هیچ گونه پوشیدگی یا پنهانی بیان شده است.
revealer
شخص یا چیزی که یک راز یا اطلاعات پنهان را آشکار میسازد.
revealers
چندین شخص یا چیز که اطلاعات یا حقایق را آشکار میسازند.
revealingly
به گونهای که اطلاعات یا احساسی را به وضوح نشان دهد.
revealingness
کیفیت یا حالت فاش کردن یا نشان دادن اطلاعات و احساسات.
revealment
عمل یا فرایند فاش کردن یا نشان دادن چیزی.
revegetation
بازیابی پوشش گیاهی در یک منطقه به منظور بازگرداندن تنوع زیستی و بهبود وضعیت زیستمحیطی.
revehent
نشانه یا بیان احساس شرم و انزجار به شدت.
reveil
عمل بیدار شدن یا به حرکت در آوردن فردی برای آغاز روز.
revelant
وابستگی و ارتباط داشتن با موضوع یا اطلاعات خاص.
revelational
دارای کیفیت افشاگرانه یا پردهبرداری از حقایق جدید.
revelationer
افشاگر، کسی که رازها یا حقایق جدید را آشکار میکند.
revelative
افشاگر، کسی که حقایق یا اطلاعات را آشکار میسازد.
revelator
افشاگر، کسی که حقیقت یا واقعیت را آشکار میسازد.