reversionally
به صورت برگشتپذیر، به گونهای که امکان بازگشت وجود داشته باشد.
reversionist
جوانبی که به بازگشت به شرایط یا سیستمهای قبلی تمایل دارند.
reversis
بازگشت یا برگرداندن به حالت قبلی.
reversist
کسی که خواستار بازگشت به ارزشها یا سیستمهای کلاسیک است.
reversive
رفتار یا عمل معکوس، به معنای بازگرداندن یا به حالت اولیه برگرداندن چیزی است.
reverso
یک تکنیک یا ویژگی که به صورت معکوس عمل میکند.
reversos
اشیایی یا آثار هنری که به شکل معکوس طراحی شدهاند.
revertal
فرآیندی که در آن چیزی به حالت پیشین خود بازگردانده میشود.
revertendi
اقداماتی که برای بازگرداندن چیزی به حالت قبل انجام میشوند.
revertive
برگشتی، عمل یا فرآیندی که به حالت قبلی برمیگردد.
revertively
به صورت برگشتی، به شیوهای که به حالت قبلی بازگردد.
revest
بازستاندن، بازگرداندن مالکیت یا کنترل به شخص یا گروهی.
revested
بازستانده شده، زمانی که مالکیت یا کنترل دوباره به فرد یا گروهی تعلق میگیرد.
revestiary
بازستانی، فرآیند یا عمل مربوط به بازگرداندن مالکیت.
revesting
بازستانی، عمل یا فرآیند بازگرداندن حقوق یا مالکیت قبلی.
revestry
رِوِستِری به معنای مکانی در کلیسا یا مؤسسه مذهبی است که معمولا برای مقامات مذهبی مانند کشیشها یا کشیشهای جوان استفاده میشود.
revests
پوشاندن یا جدید کردن سطح چیزی، مانند دیوار یا مبلمان.
revete
عمل پوشاندن چیزی به منظور بهبود ظاهر یا دوام آن.
revetement
پوششی که برای حفاظت و بهبود سطح زمین یا شیءای استفاده میشود.
reveto
عمل تعمیر یا اصلاح چیزی، به خصوص در زمینه ارائه یا اسناد.
revetoed
به معنای ویرایش و تصحیح اطلاعات به منظور بهبود کیفیت یا وضوح.
revetoing
ریوتوک کردن، به معنای ایجاد یک وضعیت جدید در یک شیء یا محیط.
reveverberatory
ریوربراتوری، به معنای خاصیتی از صدا که در آن پژواکهای بیشتری بوجود میآید.
revibrant
رو به شکوفایی، به معنای زنده و پر از انرژی.
revibrate
بازت ارتعاش کردن، به معنای بازتولید فرکانسهای قبلی.
revibrated
بازت ارتعاش شده، به معنای اینکه چیزی دوباره ارتعاش پیدا کرده است.
revibrating
بازت ارتعاش کننده، به معنای چیزی که به طور مداوم در حال ارتعاش است.
revibration
تکرار، به معنی وقوع دوباره یا بازتاب یک پدیده یا اثر، به ویژه در زمینه صدا یا امواج.
revictory
پیروزی دوباره، به معنی دستیابی به موفقیت مجدد.
revictual
تغذیه مجدد، به معنای تأمین مجدد غذا یا مواد مورد نیاز.
revictualed
تغذیه مجدد، به معنای تأمین مجدد غذا یا مواد مورد نیاز، در زمان گذشته.
revictualing
تأمین مجدد مواد غذایی، به ویژه برای سپاه یا نیروهای نظامی در زمان نیاز.
revictualled
زمانی که نیروها یا یک گروه دوباره با مواد غذایی یا تأمین مورد نیاز پر میشوند.
revictualling
فرآیند تأمین مجدد مواد غذایی، به ویژه در زمینه نظامی.
revictualment
عمل تأمین مجدد مواد غذایی، معمولاً در زمینههای نظامی یا دریایی.