rimption
حالت یا اقدام چین‌خوردن یا ریزش، به ویژه در مورد لاستیک‌ها یا سطوح.
rimptions
چین‌خوردگی‌ها یا آثار چین‌خوردگی متعدد که به مرور زمان ایجاد می‌شوند.
rimstone
نوعی سنگ یا مواد معدنی که به شکل لایه‌های نازک دور یک ناحیه تشکیل می‌شوند.
rimula
نوعی گیاه که معمولاً به خاطر ویژگی‌های خاصش پرورش داده می‌شود.
rimulose
حالتی که سطح به شکل چین‌خوردگی‌های ریز و نامنظم دیده می‌شود.
rin
صدا یا نغمه‌ای نرم و ملایم که معمولاً به صدای آب یا باد اشاره دارد.
rinaldo
نامی مردانه که در فرهنگ‌های مختلف به کار می‌رود و معمولاً با استعداد یا خلاقیت مرتبط است.
rinceau
الگوی گیاهی یا طبیعی که معمولاً در هنر و معماری برای تزیین به کار می‌رود.
rinceaux
اشکال تزیینی گیاهی که در معماری و هنر به کار می‌روند و معمولاً به صورت پیچیده و منحنی طراحی شده‌اند.
rinch
مقدار کمی از چیزی که معمولاً با انگشتان گرفته می‌شود، مانند نمک یا شکر.
rynchospora
نوعی گیاه از خانواده گندمیان که در مکان‌های مرطوب رشد می‌کند.
rynchosporous
رینکوشپوروس، گیاهی با شرایط خاص رشد که معمولاً در مناطق مرطوب یافت می‌شود.
rincon
رینکن، منطقه یا گوشه‌ای دنج که معمولاً دارای زیبایی‌های طبیعی است.
rynd
رین، ابزاری برای ایجاد دقت در کارهای چوبی.
rinde
رین، لایه خارجی درخت که از آن در برابر عوامل خارجی محافظت می‌کند.
rindy
رین‌دار، به سطحی اطلاق می‌شود که دارای بافت خشن یا زبر باشد.
rindle
رینل، جریانی کوچک از آب که معمولاً در طبیعت یافت می‌شود.
rindless
بدون پوست، به غذاها یا میوه‌هایی اطلاق می‌شود که پوست یا روکششان حذف شده است.
rynds
قسمت‌های پایینی یا لبه‌های یک ابزار کشاورزی که در زمین می‌خورد، هم‌چنین به لبه‌های تیز اشاره دارد.
rine
حسی که به نوعی عدم اطمینان یا عدم راحتی در یک موقعیت اشاره دارد.
rinforzando
دینامیک موسیقی که نشان‌دهنده تقویت ناگهانی صدا است.
ringable
قابل زنگ زدن، به اشیایی اطلاق می‌شود که می‌توان آن‌ها را زنگ زد یا تماس گرفته شود.
ringbarker
شخصی که در نمایشگاه‌ها یا فستیوال‌ها به جمع‌آوری مخاطب برای بازی‌ها یا سرگرمی‌ها کمک می‌کند.
ringbill
رینگ بیل، نوعی بوقلمون که به خاطر نشانه‌های حلقه‌ای روی سرش شناخته می‌شود.
ringbird
پرنده حلقه‌ای، پرنده‌ای که آوازهای جذاب و زیبایی می‌خواند.
ringboned
رینگ بون، نوعی آسیب به استخوان‌های پا در اسب‌ها که می‌تواند باعث درد و مشکل در حرکت شود.
ringbones
رینگ بون‌ها، مشکلات مربوط به استخوان در پاهای اسب‌ها که می‌تواند باعث درد و محدودیت حرکتی شود.
ringcraft
رینگ کرفت، هنر ساخت جواهرات از فلز که معمولاً شامل حلقه‌های تزئینی است.
ringe
حلقه کردن، به معنای مرتب کردن و نظم بخشیدن به چیزها به شیوه‌ای مشخص.
ringeye
ماهی رینگ‌آی، نوعی ماهی با دیسک رنگی مشخص که در آب‌های شور و شیرین یافت می‌شود.
ringent
رینجنت به گیاهانی اطلاق می‌شود که به خاطر ساختار خاص خود می‌توانند رطوبت را بهتر حفظ کنند.
ringgiver
رینگ‌گیور به کسی اطلاق می‌شود که حلقه‌ها را به عنوان هدیه می‌دهد.
ringgiving
رینگ‌گیونگ به عمل اهدا حلقه‌ها در مراسم خاص اشاره دارد.
ringgoer
رینگ‌گوئر به شخصی اطلاق می‌شود که به رویدادهای خاصی می‌رود و به آنها اهمیت می‌دهد.
ringhead
رینگ‌هد به فردی گفته می‌شود که رهبری یک گروه یا سازمان را بر عهده دارد.
ringy
زنگی به معنای صدای زنگ مانند، به ویژه صدایی که از یک جسم گرد خارج می‌شود.
ringiness
حالت یا ویژگی صدای زنگی، به ویژه در مورد مواد یا اجسام.
ringingly
به طور زنگی، به شکلی که صدای زنگ ایجاد می‌کند.
ringingness
ویژگی یا حالت زنگی بودن، به ویژه در صدا یا حالات صوتی.
ringite
نوعی ماده معدنی با خصوصیات خاص.