secretionary
ترشحی، اشاره به وظایف، عملیات یا عملکردهای مرتبط با ترشح مواد.
secretitious
پنهانی، مربوط به چیزی که به طور عمدی مخفی یا ناشناخته نگه داشته می‌شود.
secretively
به طور پنهانی، مانند کسی که چیزی را بدون افشای اطلاعات دیگران بیان می‌کند.
secretivelies
پنهان‌کاری‌ها، به معنای اطلاعات یا حقایق که به عمد پنهان شده‌اند.
secretiveness
پنهان‌کاری، حالتی که در آن فرد اطلاعات یا احساسات خود را به راحتی فاش نمی‌کند.
secretmonger
شخصی که رازها یا شایعات را پخش می‌کند و به نقل قول رازها می‌پردازد.
secretness
وضعیتی که در آن اطلاعات یا فعالیت‌ها به صورت محرمانه و غیر عمومی نگهداری می‌شوند.
secreto
یک راز یا اطلاعات پنهانی که دست‌نخورده باقی مانده است.
secretomotor
پاسخی که به صورت پنهانی و غیرمستقیم به تحریکات عصبی می‌دهد.
secretory
مربوط به فرایند تولید و ترشح مواد توسط سلول‌ها.
secretum
یک راز یا اطلاعاتی که به صورت خاص و محرمانه است.
sectarial
نگرش یا رفتار مربوط به فرقه‌ها یا گروه‌های مذهبی خاصی که می‌تواند باعث جدایی و تعصبات گردد.
sectarianly
به‌طور مربوط به فرقه‌ها یا گروه‌های خاص عمل کردن، معمولاً به معنای تعصب یا偏favoring یک گروه خاص.
sectarism
تمایل یا رفتار به فرقه‌گرایی که ممکن است باعث جدایی یا دشمنی بین گروه‌ها شود.
sectarist
فردی که به فرقه‌گرایی اعتقاد دارد و معمولاً به دلیل تعصبات مذهب یا ایدئولوژی از دیگران فاصله می‌گیرد.
sectator
فردی که خود را به طور خاص به یک فرقه مذهبی وابسته می‌داند و معمولا دیگران را رد می‌کند.
sectile
جنس یا ماده‌ای که قابلیت برش و تقسیم شدن را داشته باشد.
sectility
Sectility به معنای قابلیت جدایی ماده به صورت فیزیکی و آسان است.
sectionalisation
بخش‌بندی به معنای تقسیم یک کل به قسمت‌های کوچکتر و مشخص است.
sectionalist
بخش‌گرا به شخصی گفته می‌شود که نماینده یا حامی منافع یک بخش خاص است.
sectionality
بخشیت به معنای درک و تحلیل تأثیرات همزمان هویت‌های مختلف اجتماعی است.
sectionalization
بخش‌بندی به معنای تقسیم یک فضای بزرگ به قسمت‌های کوچکتر برای مدیریت بهتر است.
sectionally
به صورت بخش‌بندی، به روشی که اطلاعات به بخش‌های مجزا تقسیم شده‌اند، اشاره دارد.
sectionary
قسمت‌نگار، ابزاری که برای تقسیم بندی یا سازماندهی اطلاعات به بخش‌های مختلف کاربرد دارد.
sectionist
قسمت‌نگار، شخصی که به تقسیم‌بندی یا سازماندهی اطلاعات یا منابع اختصاص دارد.
sectionize
قسمت‌بندی کردن، به منظور سازمان‌دهی یا مدیریت بهتر، اطلاعات یا وظایف به بخش‌های مختلف تقسیم می‌شوند.
sectionized
قسمت‌بندی‌شده، به حالتی اشاره دارد که اطلاعات یا اسناد به بخش‌های مختلف تقسیم شده و سازمان‌یافته‌اند.
sectionizing
قسمت‌بندی کردن، عمل تقسیم یا سازمان‌دهی اطلاعات به بخش‌های مختلف به منظور بهبود تحلیل یا درک.
sectioplanography
سکتوپلان‌نگاری، مطالعه و تحلیل نمای مقطع زمین و لایه‌های آن در علوم جغرافیایی.
sectism
مذهب‌گرایی، باور یا عملی است که بر اساس آن فرد یا گروهی خود را به دلیل تعلق به یک فرقه خاص از دیگران متمایز می‌کند و به این ترتیب نسخ به تضادها و تقسیمات اجتماعی می‌شود.
sectist
مذهب‌گرا، به فردی گفته می‌شود که به تفکرات محدود و خاص یک فرقه خاص پایبند است و از پذیرفتن نظرات یا باورهای دیگران سرباز می‌زند.
sectiuncle
مذهب‌عمو، اصطلاحی است که به طور غیررسمی و به شوخی برای اشاره به فردی با دانش خاص در یک مذهب یا فرقه خاص به کار می‌رود.
sective
مذهب‌محور، به نوعی نگرش یا رویکرد اطلاق می‌شود که در آن تمایزها و تفکرات خاص یک فرقه مهم تلقی می‌شوند و به سایر دیدگاه‌ها توجه نمی‌شود.
sectored
تقسیم‌بندی شده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که یک منطقه یا محیط به بخش‌های مختلف تقسیم شده است.
sectoring
تقسیم‌بندی، فرآیند یا عمل تقسیم کردن یک کل به بخش‌های کوچک‌تر و قابل مدیریت است.
sectroid
سکتروید به معنی موجودات تخیلی یا ربات‌های خاص در داستان‌های علمی تخیلی است.
sectuary
سکتوری به معنی مکان مقدسی است که به عبادت و تجمع اعضای یک فرقه اختصاص دارد.
sectwise
به معنی شیوه‌ای که بر اساس فرقه یا گروه خاصی فعالیت می‌کند یا تقسیم‌بندی می‌شود.
seculariser
سکولاریزر به شخصی اطلاق می‌شود که ترویج جدایی دین از دولت و زندگی عمومی را هدف قرار می‌دهد.
secularistic
به معنی نگرش یا دیدگاه‌هایی که بر اساس جدایی دین از زندگی عمومی تأکید دارد.