shinglers
شینگل‌کارها، گروهی از افرادی که شینگل‌ها را نصب یا تعمیر می‌کنند.
shinglewise
از نظر شینگل، به طرز مناسب و صحیحی از شینگل‌ها استفاده شده است.
shinglewood
چوبی که برای تولید شینگل استفاده می‌شود و معمولاً در برابر شرایط جوی مقاوم است.
shingly
دارای مشخصات شینگل، معمولاً در رابطه با سطحی ناهموار و سنگلاخی.
shingon
شینگون، شاخه‌ای از بودیسم مکتب ژاپنی که بر مراسم و تمرکز بر مانتراها تأکید دارد.
shinguard
شکلی از تجهیزات ورزشی که برای محافظت از ساق پا در ورزش‌هایی مانند فوتبال استفاده می‌شود.
shinily
حالتی که در آن چیزی با درخشندگی و براقیت خاصی دیده می‌شود.
shininess
ویژگی یا حالت درخشندگی و براق بودن چیزی، معمولاً به سطوح تعلق دارد.
shiningly
به طور درخشان یا با شدت نور، به ویژه در توصیف روشنایی چیزی.
shiningness
کیفیت درخشندگی، به ویژه در زمینه نور یا سطوح براق.
shinkin
نوعی پول در فرهنگ ژاپنی که در گذشته مورد استفاده قرار می‌گرفت.
shinleaf
شینلیف، نوعی گیاه که در مناطق مرطوب رشد می‌کند و برگ‌های سبز زیبایی دارد.
shinleafs
شینلیف‌ها، اشکال جمع شینلیف که به گیاهانی با برگ‌های سبز اطلاق می‌شود.
shinleaves
برگ‌های شینلیف، به برگ‌های سبز گیاه شینلیف اطلاق می‌شود که جذابیت خاصی دارند.
shinnecock
شینناک، قبیله‌ای از بومیان آمریکا که در منطقه نیویورک زندگی می‌کنند.
shinney
شیننی، یک بازی شبیه به هاکی است که در فضای آزاد و بر روی یخ انجام می‌شود.
shinneys
شیننی‌ها، اشکال جمع شیننی که به بازی‌هایی که در فضای آزاد روی یخ انجام می‌شوند اطلاق می‌شود.
shinnery
منطقه‌ای پوشیده از بوته‌ها و علف‌های کوتاه، معمولاً در مناطق خشک.
shinneries
جمع شینری، مناطقی که با بوته‌ها و گیاهان کوتاه پوشیده شده‌اند.
shintai
اصطلاحی در فرهنگ ژاپنی به معنای سوژه یا موضوع.
shintyan
فرم یا سبک هنری خاص که در آثار هنرمند دیده می‌شود.
shintiyan
آثاری با جزییات تزئینی و فرهنگی مختص به یک منطقه یا قوم.
shintoism
دینی سنتی ژاپنی که بر پرستش خدایان طبیعت و ارتباط با اجداد تأکید دارد.
shintoist
شینتوئیست، فردی که به مذهب شینتو و شیوه‌های آن معتقد است.
shintoistic
شینتوئیستی، مربوط به مذهب شینتو و عقاید آن.
shintoists
شینتوئیست‌ها، افرادی که به مذهب شینتو اعتقاد دارند.
shintoize
شینتوئی کردن، ایجاد تغییرات در مراسم یا باورها به منظور تطابق با اصول شینتو.
shinwari
شنوار، قومی در افغانستان و پاکستان که فرهنگ و تاریخ خاصی دارند.
shinwood
شن‌چوب، نوعی درخت یا چوب که به خاطر استحکام و محکمی‌اش معروف است.
shinza
شینزا، نوعی نشیمن سنتی در فرهنگ ژاپن که برای نشستن در مراسم‌های خاص استفاده می‌شود.
shipboy
پسر کشتی، جوانی که در کشتی‌ها کار می‌کند، معمولاً به عنوان یک کارآموز یا دستیار.
shipborne
کشتی‌بر، به معنای حمل و نقل یا تحویل کالا توسط کشتی.
shipbound
کشتی‌رفته، به معنی در حال حرکت به سمت یک مقصد خاص.
shipbreaking
شکستن کشتی، فرآیند خارج کردن و فروش قطعات و متریال‌های کشتی‌های قدیمی.
shipbroken
کشتی‌شکسته، به معنای کشتی‌ای که به دلیل آسیب دیگر قادر به حرکت در دریا نیست.
shipbuild
کشتی‌سازی، فرآیند ساخت کشتی‌ها و شناورها در کارخانه‌های خاص.
shipcraft
هنر و علم ساخت و طراحی کشتی، که شامل تکنیک های مختلف است.
shipentine
نوعی کشتی یا قایق که معمولاً برای سفرهای طولانی ساخته می‌شود.
shipferd
نوع خاصی از کشتی که برای فعالیت های دریایی و حمل و نقل طراحی شده است.
shipfitter
فردی که در تعمیر و ساخت قطعات کشتی حرفه‌ای است.