shrewly
به معنای به زیرکی یا با تدبیر عمل کردن است.
shrewlike
به معنای داشتن چهره، رفتار یا ویژگی‌های مشابه با شروک‌ها است.
shrewmmice
موش‌های شرو، حیوانات کوچکی که به خانواده‌ی موش‌ها تعلق دارند و در محیط‌های مختلف زندگی می‌کنند.
shrewmouse
موش شرو، نوعی پستاندار کوچک است که به خانواده‌ی موش‌ها تعلق دارد و به خاطر رفتارهای سریع و چابک‌اش شناخته شده است.
shrewsbury
شروزبری، شهری با تاریخ طولانی در انگلستان که دارای جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی است.
shrewstruck
شروستراک، حالتی از حیرت و شگفتی است که هنگام مواجهه با یک خبر غیرمنتظره یا حیرت‌آور بوجود می‌آید.
shride
شرید، عملی که در آن فرد به آرامی و با آسودگی، به استراحت می‌پردازد.
shrieker
شریکر، شخص یا موجودی است که به طرز بلندی فریاد می‌زند یا جیغ می‌کشد.
shriekery
محیطی که به طور غیرمستقیم باعث ترس و هیجان می‌شود.
shriekers
افرادی که با آوازهای بلند و ترسناک آواز می‌خوانند یا جیغ می‌زنند.
shrieky
صدایی که با شدت و هایپیتی حالتی جیغ مانند دارد و می‌تواند ترسناک یا آزاردهنده باشد.
shriekier
دارای صدای بلندتر و جیغ مانندتر به نسبت دیگران.
shriekiest
بلندترین و جیغ مانندترین صدا به نسبت دیگر صداها.
shriekily
به صورت دیوانه‌وار و با بلندی جیغمانند انجام دادن یک عمل.
shriekiness
زبان‌زد بودن به معنای کیفیت یا حالت داشتن صدای بلند و ناگهانی است که می‌تواند ترسناک یا ناخوشایند باشد.
shriekingly
به‌طور فریاد ناگهانی به معنای فریاد زدن با صدای بلند و تیز است.
shriekproof
ضد فریاد به معنای مقاوم در برابر صداهای بلند یا تیز است.
shrieve
بخشیدن یا بخشش از گناه به معنای آزاد کردن از گناهان است.
shrieved
به معنای بخشیده شدن از گناه است، معمولاً توسط یک شخصیت مذهبی.
shrieves
به معنای افرادی است که قدرت بخشش گناهان را دارند.
shrieving
جیغ زدن، فریاد زدن، به معنای صدای بلند و آزاردهنده است که معمولاً از اضطراب یا ناراحتی ناشی می‌شود.
shriftless
بی‌معذرت، نداشتن فرصتی برای اعتراف و جبران اشتباهات.
shriftlessness
حالتی که در آن فرد هیچ اعترافی به اشتباهات خود نمی‌کند.
shrillish
صدایی که تیز و حاد است و معمولاً باعث ناراحتی می‌شود.
shrillness
ویژگی صداهایی که تیز و جیغ‌دار هستند.
shrimpfish
نوعی ماهی سازگار با آکواریوم که ویژگی‌های ظاهری خاصی دارد.
shrimpi
شریمپی، اشاره به نوعی حیوانات کوچک است که معمولاً با رنگ‌های زنده شناخته می‌شوند.
shrimpy
شریمپی، صفاتی که به اندازه کوچک و ظرافت در مورد اشیاء یا حیوانات اشاره می‌کند.
shrimpier
شریمپی‌تر، صفتی که به فزونی یا افزایش کمیت و اندازه شریمپ اشاره دارد.
shrimpiest
شریمپی‌ترین، صفتی برای بیان کمیت بیشینه شریمپ یا ویژگی‌های شریمپی در میان گزینه‌ها.
shrimpiness
شریمپی بودن، اشاره به کیفیت، ویژگی یا خاصیت شریمپ دارد.
shrimpish
شریمپی، اشاره به ویژگی‌های ظریف و دلنشین، مانند کودکان یا رفتارهای شیرین.
shrimpishness
شرایط یا ویژگی‌های یک شخص که به افراد دیگر حس خجالت و یا فرار از موقعیت‌های اجتماعی را می‌دهد.
shrimplike
شبیه به میگو، معمولاً در اشاره به شکل یا بافتی به کار می‌رود که شبیه میگو باشد.
shrimpton
نام خانوادگی که ممکن است به یک شخصیت یا خانواده مرتبط با غذاهای دریایی اشاره کند.
shrinal
منطقه‌ای کوچک که به عنوان یک مکان مقدس یا برای عبادت شناخته می‌شود.
shrineless
عدم وجود یک مکان مقدس یا حرم برای عبادت.
shrinelet
یک حرم کوچک یا محلی مقدس برای یادآوری یا عبادت.
shrinelike
شبیه به یک مقبره، به معنای داشتن حس تقدس یا شخصیت ویژه، مانند مکانی که احترام به آن گذاشته می‌شود.
shrinkable
قابل کوچک شدن، به موادی اطلاق می‌شود که با فرآیندهایی مانند شستشو ابعاد آن‌ها کاهش می‌یابد.