slouchiness
حالت کج یا نامتعادل نشستن یا ایستادن.
slouchingly
به روشی کج و نامتعادل یا با بی‌توجهی.
sloughy
به ویژگی لیز و گل‌آلود اشاره دارد.
sloughier
حالت مقایسه‌ای از لیز و گل‌آلود، به خصوص در مورد زمین یا موارد مشابه.
sloughiest
حالت برتر از لیز و گل‌آلود، به ویژه برای مقایسه.
sloughiness
لزج بودن، حالت چسبناک و مرطوب که باعث می‌شود اشیاء به آسانی حرکت نکنند.
slounge
لم دادن، به حالتی بی‌حرکت و راحت نشسته یا دراز کشیدن.
slounger
کسی که لمیده و معمولاً به طور غیر فعال وقت می‌گذراند.
slour
اخم، حالتی از چهره که نشان‌دهنده ناراحتی یا ناخرسندی است.
sloush
صدای مایعات یا مواد نرم و چسبناکی که بر اثر حرکت ایجاد می‌شود.
slovakish
مربوط به اسلواکی یا ویژگی‌های فرهنگی و قومی آن.
slovenish
شلخته به معنای بی‌نظم، نامرتب و غیرمحترم، به طور خاص در زمینه ظاهر یا رفتار انسانی.
slovenlier
شلخته‌تر، به معنای مقایسه‌ای برای بی‌نظمی یا نامرتبی در ظاهر.
slovenliest
شلخته‌ترین، به معنای بی‌نظم‌ترین حالت در مقایسه با دیگران.
slovenlike
شلخته مانند، مربوط به رفتار و شرایطی که بی‌نظمی را نشان می‌دهد.
slovenliness
شلختگی، به معنای بی‌نظمی و عدم توجه به جزئیات در ظاهر یا رفتار.
slovenry
شلختگی، به معنای بی‌نظمی یا عدم توجه به جزئیات در کار یا رفتار.
slovenwood
درختی که به‌ویژه در نواحی مرطوب و نرم رشد می‌کند و چوب آن در ساخت مبلمان استفاده می‌شود.
slovintzi
غذای سنتی تهیه شده از برنج و سبزیجات، معمولاً در مراسم خاص سرو می‌شود.
slowback
حرکت به آرامی به سمت عقب به‌ویژه در موقعیت‌های اجتماعی یا پس از اشتباه.
slowbelly
احساس سنگینی و کندی به دنبال پرخوری یا مکث طولانی.
slowbellied
شرایطی که در آن فرد یا حیوان به آرامی و بی‌هیجان حرکت می‌کند.
slowbellies
افرادی که به آرامی و بدون اضطراب زندگی می‌کنند.
slowful
کُند، تنبل و بی‌حوصله، کسی که کارها را به آرامی و بدون انگیزه انجام می‌دهد.
slowheaded
کُندسر، کسی که به سرعت نمی‌تواند چیزها را بفهمد یا یاد بگیرد.
slowhearted
کُند دل، کسی که به راحتی ناامید می‌شود یا نسبت به زندگی احساس بی‌انگیزگی می‌کند.
slowheartedness
احساس ناامیدی و بی‌انگیزگی، وقتی که شخص نمی‌تواند به راحتی از زندگی لذت ببرد.
slowhound
سگ کُند، حیوانی که در یافتن بو یا دنبال کردن نشانه‌ها به آرامی عمل می‌کند.
slowish
کمی کُند، نه به طور کامل، ولی هنوز هم به آرامی پیش می‌رود.
slowmouthed
slowmouthed به معنای کند زبان و صحبت کردن آهسته می‌باشد.
slownesses
slownesses به معنای وضعیت یا کیفیت کند بودن است.
slowrie
slowrie به معنای شخصی که به آرامی عمل می‌کند یا کند است.
slowup
slowup به معنای کاهش سرعت یا آرام شدن در فعالیت است.
slowwitted
slowwitted به معنای کندذهن و آهسته در فهمیدن است.
slowwittedly
slowwittedly به معنای به آرامی و به تدریج انجام دادن چیزی است.
slowworm
کرم‌ساده، نوعی سوسمار بدون پا است که به Family Anguidae تعلق دارد و در خاک یا زیر سنگ‌ها زندگی می‌کند.
slowworms
کرم‌ساده‌ها، جمع کرم‌ساده، نوعی سوسمار هستند که پا ندارند و به طور معمول در مکان‌های مرطوب زندگی می‌کنند.
slt
SLT مخفف تکنیک یا روش خاصی است که در زمینه درمان گفتار و زبان به کار می‌رود.
slubber
غلظت کردن به معنای پاشیدن یا ریختن مواد به شیوه‌ای بی‌دقت و هرز است.
slubberdegullion
Slubberdegullion به معنای فردی کثیف یا بدخلق است و در زبان عامیانه استفاده می‌شود.