speir
چرخش یا رقصیدن اجسام در هوا به طرزی زیبا و نرم.
speired
عمل بافتن یا پیچیدن اشیاء به یکدیگر.
speiring
عمل پیچیدن یا به دور چیزی گره کردن.
speirs
مجموعه‌ای از اشیاء یا ویژگی‌هایی که جذابیت بصری ایجاد می‌کنند.
speise
عمل تزئین یا زیباتر کردن چیزی.
speises
نوعی غذا یا خوراکی خاص که در یک وعده غذایی سرو می‌شود.
speiskobalt
یک کانی نادر که در کاربردهای صنعتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
speisscobalt
یک نوع خاص از کانی که معمولاً در تحقیقات علمی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
speisses
غذاهایی که معمولاً در یک وعده غذایی سرو می‌شود.
spekt
یک اثر هنری یا نمایشی که توجه بینندگان را جلب می‌کند.
spelaean
غارهایی که معمولاً ویژگی‌های طبیعی و خاصی دارند.
spelaeology
اسپیلئولوژی به مطالعه غارها و ویژگی‌های آن‌ها اشاره دارد.
spelbinding
مسحورکننده به معنی جذاب و جلب توجه‌کننده است.
spelbound
مسحور به معنای تحت تاثیر قرار گرفتن و جذب شدن است.
spelder
اسپیلدر به دسته‌ای از عنکبوت‌ها اشاره دارد که در جنگل‌ها زندگی می‌کنند.
spelding
اسپلدینگ به فرایند شکستن یا تقسیم مواد اشاره دارد.
speldring
اسپلدینگ به نوعی حلقه با ویژگی‌های خاص اشاره دارد.
speldron
اسپلدورن، ابزاری برای کارهای الکترونیکی و مکانیکی می‌باشد.
spelean
گشت زدن، کوشیدن به طور غیررسمی و بی‌هدف.
speleological
مربوط به پژوهش و مطالعه غارها و ویژگی‌های آنها.
speleologist
غارشناس، شخصی که به مطالعه غارها می‌پردازد.
speleologists
غارشناسان، افرادی که به کار تحقیقاتی در زمینه غارها می‌پردازند.
spellable
قابل املاء، به معنای اینکه یک کلمه می‌تواند با استفاده از حروف درست نوشته شود.
spellbinder
کسی که به طرز جادویی دیگران را جذب می‌کند یا توجه آن‌ها را جلب می‌کند، معمولاً در زمینه نمایش یا سخنرانی.
spellbinders
اشخاصی که با داستان‌گویی یا نمایش، دیگران را مجذوب می‌کنند.
spellcasting
فرآیند اجرای جادو به گونه‌ای که اثر خاصی ایجاد کند و شامل کلمات و حرکات خاص است.
spellcraft
هنر و علم ایجاد و اجرای جادوها و جادوگری، شامل ترکیب مواد و کلمات.
spelldown
مسابقه‌ای که در آن شرکت‌کنندگان باید کلمات را بصورت هجی بیان کنند.
spelldowns
چندین رویداد یا مسابقه هجی کردن کلمات برای تعیین برندگان.
spellful
ساختار کلماتی که حس جادوگری و جذابیت را منتقل می‌کنند.
spellican
شخصیت یا موجودی تخیلی که روحیه بازیگوش یا سرگرم‌کننده‌ای دارد.
spellingdown
فرآیندی برای بهبود مهارت‌های نوشتن و املای دانش‌آموزان.
spellingly
به گونه‌ای که شامل تأکید بر املای درست باشد.
spellken
گروهی از افراد که به مطالعه و تبادل نظر درباره املای صحیح و نوشتن می‌پردازند.
spellmonger
شخصی که به هنر نوشتن و خلق کلمات زیبا می‌پردازد.
spellproof
ضد املاء، اشاره به چیزی که از خطاهای املایی در امان است.
spellword
کلمه‌ای که باید به درستی املای آن یاد گرفته و نوشته شود.
spellwork
کار یا عمل مرتبط با جادو و spellcasting.
spelman
نام یک دانشگاه معتبر برای زنان در ایالات متحده.
spelterman
شخصی که با فلزات و آلیاژها کار می‌کند.