sticharion
استیکاریون، نوعی لباس مذهبی که در مراسم‌های خاص پوشیده می‌شود.
stichcharia
استیکچااریای، پارچه‌ای با طراحی‌های خاص و هنری.
stichel
استیکل، ابزاری برای کنده‌کاری که در هنرهای دستی استفاده می‌شود.
sticheron
استیچرون، نوعی نقشه یا نمایش جغرافیایی.
stichic
استیکیک، نوعی الگو یا طراحی خاص بر روی پارچه.
stichically
به طور مرتب و منظم در خطی مستقیم، به ویژه در مورد مواد آلی مانند برگ‌ها یا گل‌ها.
stichid
گروهی از موجودات آبزی که معمولا در زیستگاه‌های آبی یافت می‌شوند.
stichidia
نوعی موجودات دریایی که در بررسی اکوسیستم‌های آبزی اهمیت دارند.
stichidium
یک ساختار ویژه در برخی گیاهان که در مراحل خاصی از چرخه زندگی آنها ظاهر می‌شود.
stichocrome
رنگدانه‌ای که در بعضی از جلبک‌ها وجود دارد و تأثیراتی بر فرآیند فتوسنتز دارد.
stichoi
گروهی از موجودات که به خاطر روش‌های خاص تولید مثل خود متمایز هستند.
stichomancy
استیخومانسی، پیشگویی با استفاده از خطوطی است که به تصادف انتخاب شده‌اند، معمولاً از متون مقدس یا ادبیات.
stichometry
استیخومتری، علم و هنر شمارش و اندازه‌گیری خطوط متن در نوشته‌ها.
stichometric
استیخومتریک به مقولات یا ویژگی‌هایی اشاره دارد که در شمارش خطوط متن کاربرد دارند.
stichometrical
استیخومتریک به شیوه‌ها و روش‌های اندازه‌گیری خطوط متن در تحقیقات اشاره دارد.
stichometrically
به شیوه‌ای که خطوط متن اندازه‌گیری یا شمارش می‌شوند اشاره دارد.
stichomythy
استیخومیتی به تبادل سریع دیالوگ یا خط‌های شعری بین شخصیت‌ها در نمایشنامه‌ها اشاره دارد.
stychomythia
استیخومیتیا، نوعی دیالوگ یا مکالمه سریع و متنوع در نمایشنامه‌ها که به منظور ایجاد تنش و درام استفاده می‌شود.
stichomythic
استیکومیتیک به سبکی اشاره دارد که در آن مکالمات سریع و با تبادل متناوب خطوط ایجاد می‌شود.
stichos
استیخوس، به یک خط شعری اشاره دارد که معمولاً بخشی از یک شعر طولانی‌تر است.
stichs
استیک‌ها به واحدهای شعری اشاره دارند که معمولاً کوتاه و دقیق هستند.
stichwort
استیک‌ورت به واژه یا اصطلاحی کلیدی اشاره دارد که در متون ادبی به کار می‌رود.
stickable
قابل چسباندن به چیزی اشاره دارد و به اشیایی اطلاق می‌شود که می‌توان آنها را به سادگی چسباند یا جا به جا کرد.
stickadore
استیکادور، شخصی که همیشه آماده کمک به دیگران است و رفتار مهربانی دارد.
stickadove
استیکادو، نام نوعی پرنده که به خاطر زیبایی و خاص بودنش شناخته می‌شود.
stickage
چسبندگی، حالتی که دو یا چند چیز به هم چسبیده‌اند و جداسازی آن‌ها دشوار است.
stickboat
استیک‌کشتی، نوعی قایق کوچک که طراحی ساده‌ای دارد و معمولاً برای گردش در آب‌های آرام استفاده می‌شود.
sticked
چسباندن، عملی که در آن یک شی به شی دیگری با استفاده از یک ماده چسبنده متصل می‌شود.
stickel
استیکل، ابزاری که برای محکم کردن یا تثبیت اشیاء استفاده می‌شود.
sticken
چسباندن یا چسبیدن به هم، به خصوص در شرایطی که مواد مختلف با یکدیگر ارتباط پیدا می‌کنند.
stickery
به حالتی اشاره دارد که چیزی چسبناک یا دارای چسب است.
sticket
برچسب یا نشانه‌ای که اطلاعات خاصی را درج می‌کند.
stickfast
بسیار چسبنده و محکم.
stickful
مقداری را که می‌توان با چسبی بچسبانید، معمولاً به عنوان واحد اندازه‌گیری.
stickfuls
چندین مقدار چسبی، معمولاً به مقدار مورد استفاده چسب و برچسب اشاره دارد.
stickhandler
کسی که مهارت در کنترل و حرکت با چوب (معمولاً چوب هاکی) دارد.
stickily
به شکل چسبناک، به طوری که به چیز دیگری بچسبد.
stickiness
ویژگی چسبندگی یا چسبیدن به سطوح دیگر.
stickit
پیشنهاد ادامه دادن یا تحمل کردن شرایط سخت.
stickjaw
وضعیتی که در آن فک به دلیل اثرات جانبی یا مشکلات دیگر نمی‌تواند حرکت کند.